Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pastorally
U
چوپان وار کشیش وار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
U
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
neatherd
U
چوپان
sheepherder
U
چوپان
shapherd
U
چوپان
ranchers
U
چوپان
shepherds
U
چوپان
shepherding
U
چوپان
shepherded
U
چوپان
shepherd
U
چوپان
chloe
U
چوپان زن
herder
U
چوپان
rancher
U
چوپان
shepherdesses
U
چوپان زن
herdsmen
U
چوپان
herdsman
U
چوپان
shepherdess
U
چوپان زن
teazle
U
شانه چوپان
pastors
U
شبان چوپان
pastor
U
شبان چوپان
teasels
U
شانه چوپان
teazels
U
شانه چوپان
teazles
U
شانه چوپان
cry wolf
<idiom>
U
چوپان دروغگو
teasel
U
شانه چوپان
chloe
U
دخترک چوپان
pasturer
U
رمه چران چوپان
goatsucker
U
مرغ چوپان فریب
ranchero
U
گله دار چوپان
teazel
U
خارخسک شانه چوپان
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
provost
U
کشیش
provosts
U
کشیش
priest
U
کشیش
ecclesiastic
U
کشیش
evengelist
U
کشیش
herdsmen
U
کشیش
ecclesiastics
U
کشیش
abbe
U
کشیش
priests
U
کشیش
herdsman
U
کشیش
hieratic
U
کشیش
churchmen
U
کشیش
presbyterate
U
کشیش
clerics
U
کشیش
cleric
U
کشیش
predicant
U
کشیش
churchman
U
کشیش
clergymen
U
کشیش
clergyman
U
کشیش
druid
U
کشیش
druids
U
کشیش
padre
U
کشیش
padres
U
کشیش
priestliness
U
کشیش مابی
officiant
U
کشیش سرپرست
lay brother
U
نیمچه کشیش
acolytes
U
دستیار کشیش
acolyte
U
دستیار کشیش
high priest
U
کشیش اعظم
presbytery
U
خانه کشیش
shaveling
U
سرتراشیده کشیش
residentiary
U
کشیش مقیم
right reverend
U
جناب کشیش
priestlike
U
کشیش وار
sacerdocy
U
کشیش منشی
clerkly
U
وابسته به کشیش
priestcraft
U
کشیش بازی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
archpriest
U
کشیش بزرگ
sacerdotalism
U
کشیش مابی
holy joe
U
کشیش دهکده
vicar
U
کشیش بخش
Reverend
U
جناب کشیش
vicars
U
کشیش بخش
presbyteries
U
خانه کشیش
priesthood
U
مقام کشیش
priesthood
U
کشیش بودن
parsons
U
کشیش بخش
rector
U
کشیش بخش
rectors
U
کشیش بخش
parson
U
کشیش بخش
lamas
U
کشیش بودایی
lama
U
کشیش بودایی
hedge priest
U
کشیش روستا
primate
U
کشیش ارشد
minister
U
وزیر مختار کشیش .
prsbytery
U
محل جلوس کشیش
chancels
U
جای مخصوص کشیش
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
curate
U
معاون کشیش بخش
pontiff
U
کشیش بزرگ پاپ
chancel
U
جای مخصوص کشیش
rectrix
U
بانوی کشیش بخش
cassocks
U
خرقه پوش کشیش
parsonages
U
قلمرو کشیش بخش
parsonage
U
قلمرو کشیش بخش
rectory
U
خانه کشیش بخش
rectories
U
خانه کشیش بخش
curates
U
معاون کشیش بخش
Imhotep
U
کشیش
[دربار مصر]
pontiffs
U
کشیش بزرگ پاپ
ministers
U
وزیر مختار کشیش .
cassock
U
خرقه پوش کشیش
kirkman
U
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic
U
وابسته به کشیش بودایی
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
divine
U
کشیش استنباط کردن
divining
U
کشیش استنباط کردن
divines
U
کشیش استنباط کردن
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
divined
U
کشیش استنباط کردن
officiating priest
U
کشیش پیش نماز
prelate
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
curacy
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
he was ordained priest
U
اورا بسمت کشیش گماشتند
curacies
U
معاونت کشیش بخش یادهستان
manse
U
محل سکنی خانه کشیش
sacerdotage
U
کشیش مابی جماعت کشیشان
manses
U
محل سکنی خانه کشیش
prelates
U
اسقف اعظم کشیش ارشد
To cry wolf .
U
آی گرگ آی گرگ کردن ( اشاره بداستان چوپان دروغگه )
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
tunicle
U
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parishes
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parish
U
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft
U
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parishes
U
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign
U
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
U
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com