Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lug
U
سنگین حرکت کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
low low
U
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
change down
U
به دنده سنگین حرکت کردن
Other Matches
autogyro
U
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
gravitating
U
سنگین کردن
gravitates
U
سنگین کردن
gravitated
U
سنگین کردن
gravitate
U
سنگین کردن
clog
U
: سنگین کردن
incumber
U
سنگین کردن
loads
U
سنگین کردن
load
U
سنگین کردن
clogged
U
: سنگین کردن
encumber
U
سنگین کردن
encumbered
U
سنگین کردن
encumbering
U
سنگین کردن
emcumber
U
سنگین کردن
encumbers
U
سنگین کردن
weight
U
سنگین کردن
clogs
U
: سنگین کردن
trade off
U
سبک و سنگین کردن
trade-off
U
سبک و سنگین کردن
delibration
U
سبک سنگین کردن
trade-offs
U
سبک و سنگین کردن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
hoist
U
بلند کردن وسایل سنگین
hoisted
U
بلند کردن وسایل سنگین
stumped
U
قطع کردن سنگین افتادن
stumping
U
قطع کردن سنگین افتادن
hoists
U
بلند کردن وسایل سنگین
stumps
U
قطع کردن سنگین افتادن
stump
U
قطع کردن سنگین افتادن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
ballast
U
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
forklift
U
ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
behaved
U
سلوک کردن حرکت کردن
behaves
U
سلوک کردن حرکت کردن
behaving
U
سلوک کردن حرکت کردن
get off
U
حرکت کردن عزیمت کردن
behave
U
سلوک کردن حرکت کردن
treks
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
move
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
crawfish
U
به پشت حرکت کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
trail
U
بدنبال حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
sailings
U
با نازوعشوه حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
whish
U
باصدای هیس حرکت کردن
wriggling
U
حرکت کرم وار کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
belted
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
shuffling
U
این سو وان سو حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن تکان خوردن
moves
U
حرکت کردن تکان خوردن
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
accosts
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
proceed
U
رهسپار شدن حرکت کردن
accosting
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
accosted
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
paddles
U
با باله شنا حرکت کردن
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
accost
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
belt
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
fudging
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
shuffles
U
این سو وان سو حرکت کردن
skips
U
رقص کنان حرکت کردن
shuffled
U
این سو وان سو حرکت کردن
lomomote
U
از جایی بجایی حرکت کردن
slug
U
مثل حلزون حرکت کردن
To move backwards and forwards.
U
عقب وجلو حرکت کردن
belts
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
skip
U
رقص کنان حرکت کردن
shuffle
U
این سو وان سو حرکت کردن
skipped
U
رقص کنان حرکت کردن
zoom
U
با صدای وزوز حرکت کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
fudged
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
ripple
U
بطور موجی حرکت کردن
rippled
U
بطور موجی حرکت کردن
ripples
U
بطور موجی حرکت کردن
move
U
حرکت کردن تکان خوردن
slugs
U
مثل حلزون حرکت کردن
wriggled
U
حرکت کرم وار کردن
slugged
U
مثل حلزون حرکت کردن
wriggle
U
حرکت کرم وار کردن
rippling
U
بطور موجی حرکت کردن
fudges
U
فریفتن اهسته حرکت کردن
wriggles
U
حرکت کرم وار کردن
skulked
U
گروه دزدکی حرکت کردن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
leapfrogged
U
باجست وخیز حرکت کردن
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
leapfrogging
U
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogs
U
باجست وخیز حرکت کردن
jibing
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
troupe
U
بصورت دسته حرکت کردن
starboard
U
بطرف راست حرکت کردن
galvanize
U
تحریک کردن به حرکت واداشتن
hulk
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
hulks
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
to fall down the river
U
باجریان رودخانه حرکت کردن
skulk
U
گروه دزدکی حرکت کردن
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
skulking
U
گروه دزدکی حرکت کردن
skulks
U
گروه دزدکی حرکت کردن
jibe
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibes
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to flounce
U
حرکت تند و ناگهانی کردن
troupes
U
بصورت دسته حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com