Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
woodwork
U
چوب الات نجاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
woodcraft
U
نجاری
joiners
U
نجاری
joiner
U
نجاری
carpenrty
U
نجاری
joinery work
U
نجاری
joinery
U
نجاری
carpentry
U
نجاری
adzes
U
تیشهء نجاری
excelsior
U
خرده نجاری
adz
U
تیشهء نجاری
chipper
U
رنده نجاری
gimlet
U
مته نجاری
gimlets
U
مته نجاری
carpenters axe
U
تیشه نجاری
carpenter's bench
U
دستگاه نجاری
benchvise
U
گیره نجاری
building trade joinery
U
نجاری ساختمان
adze
U
تیشهء نجاری
carpenters
U
نجاری کردن
carpenter
U
نجاری کردن
plane iron
U
تیغه نجاری
joiner's hardware
U
ابزار نجاری
vise
U
گیره نجاری
joinery sawbench
U
اره مدور نجاری
body of carpenter's plane
U
کوله رنده نجاری
chipper
U
تیشه نجاری خراط
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
planer
U
دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
surgical instruments
U
الات جراحی
gears
U
الات جامه
geared
U
الات جامه
gear
U
الات جامه
precision tools
U
الات دقیق
instruments
U
الات دقیق
tinware
U
حلبی الات
brass ware
U
برنج الات
hard ware
U
فلز الات
enginery
U
ماشین الات
iron mongery
U
اهن الات
ironware
U
اهن الات
ironware
U
فلز الات
cast iron ware
U
الات چدنی
irowork
U
اهن الات
obturator
U
الات جازم
genital organs
U
الات تناسلی
passementerie
U
زینت الات
breech block carrier
U
الات متحرک
agricultural implements
U
الات کشاورزی
glassware
U
بلور الات
machinary
U
ماشین الات
hardware
U
اهن الات
instrument
U
الات دقیق
optical
U
الات بصری
silverware
U
نقره الات
machinery
U
ماشین الات
glass
U
شیشه الات
glassware
U
شیشه الات
calibration
U
تنظیم الات دقیق
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
cutler
U
فروشنده الات برنده
iron monger
U
اهن الات فروش
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
hardwareman
U
اهن الات فروش
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
machinery designer
U
طراح ماشین الات
mechanics
U
علم ماشین الات
light machinery
U
ماشین الات سبک
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
scrapped
U
ماشین الات اوراق
instrument
U
الات اندازه گیری
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
hardware
U
اهن الات ابزارالات
scrap
U
ماشین الات اوراق
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
trinketry
U
جواهر الات بدلی
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
scrapping
U
ماشین الات اوراق
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
scraps
U
ماشین الات اوراق
plants
U
ماشین الات کارخانه
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
plant
U
ماشین الات کارخانه
trinkums
U
زیور الات بدلی
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
obturator
U
الات مانع خروج گاز
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm
U
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
genitalia
U
اندامهای تناسلی الات تناسلی
ironwork
U
اهن ساخته اهن الات
mechanic
U
مکانیک مکانیک ماشین الات
machinery
U
الات موتورخانه موتورخانه ناو
machinery space
U
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com