English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jacob's staff U چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
surveying U زمین پیمایی
measurement ofland U زمین پیمایی
stereometry U گنج پیمایی
odometry U مسافت پیمایی
measuring rod U گز زمین پیمایی
perambulation U زمین پیمایی
hypsometry U بلندی پیمایی
march U راه پیمایی
marched U راه پیمایی
marches U راه پیمایی
gunters chain U زنجیرزمین پیمایی
marching U راه پیمایی
levelling rod U زمین پیمایی
trudging U راه پیمایی بازحمت
to cast the lead U ژرف پیمایی کردن
fathom U عمق پیمایی کردن
fathoms U عمق پیمایی کردن
trudged U راه پیمایی بازحمت
fathomed U عمق پیمایی کردن
trudge U راه پیمایی بازحمت
trudges U راه پیمایی بازحمت
sashay U راه پیمایی تفریحی
fathoming U عمق پیمایی کردن
mountaineers U کوه پیمایی کردن
surveys U زمین پیمایی مساحی
forced marching U راه پیمایی اجباری
survey U زمین پیمایی مساحی
mountaineer U کوه پیمایی کردن
surveyed U زمین پیمایی مساحی
metronome U بکارمیرود
metronomes U بکارمیرود
geodetically U ازروی علم زمین پیمایی
stereometry U حجم پیمایی جسم سنجی
fathoming U واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
funeral march U راه پیمایی درمراسم جنازه
fathoms U واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathomed U واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathom U واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
march U ماه مارس راه پیمایی کردن
marching U ماه مارس راه پیمایی کردن
marches U ماه مارس راه پیمایی کردن
marched U ماه مارس راه پیمایی کردن
fieldwork U کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
ferrugineous U اهنی
gratling U کف اهنی
ferruginous U اهنی
ferrous U اهنی
leagues U واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodesical U وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
league U واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
geodetic U وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
blacktop U موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
sienna U که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
hyphens U خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
corn popper U غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
hyphen U خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
graters U شبکه اهنی
martel de fer U چکش اهنی
grates U میلههای اهنی
grater U شبکه اهنی
grater U پنجره اهنی
ironstone U کانی اهنی
ferreous U اهنی رنگ
gavelock U اهرم اهنی
bars U میله اهنی
grate U میلههای اهنی
grated U قفس اهنی
grated U میلههای اهنی
graters U پنجره اهنی
grates U قفس اهنی
grating U چارچوب اهنی
gratings U چارچوب اهنی
rand U تسمهء اهنی
iron plate U ورق اهنی
ironware U فروف اهنی
grate U قفس اهنی
iron barrel U بشکه اهنی
helmet U کلاه اهنی
furniture U ابزار اهنی
hood U کلاه اهنی
hoods U کلاه اهنی
steel helmet U کلاه اهنی
helmets U کلاه اهنی
hoop iron U تسمه اهنی
girder iron U تیر اهنی
an iron nail U میخ اهنی
an iron bar U میله اهنی
bar U میله اهنی
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
pergameneous U مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
flat boat U یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
tick U نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
capital expenditure U هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
ticked U نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks U نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
corporale U پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
steel helmet U کلاه خود اهنی
truss bridge U پل دارای اسکلت اهنی
iron core choke U پیچک با هسته اهنی
iron core coil U پیچک با هسته اهنی
iron core transformer U مبدل با هسته اهنی
ferriferous U دارای مواد اهنی
girth U بست اهنی وچرمی
girder armature U ارمیچر تیر اهنی
nonferrous U بدون مواد اهنی
surface plate U تراز فلزی یا اهنی
flitched beam U تیر چوب اهنی
plowhead U میله اهنی گاواهن
girths U بست اهنی وچرمی
knick knack U چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
kieselguhr U سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
metonym U لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
ballast U سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
esparto U یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
staple U گیره کاغذ بست اهنی
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
stapled U گیره کاغذ بست اهنی
to lay down a railway U ساختمان راه اهنی را اغازکردن
graniteware U فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
caliper U پرگار اهنی اندازه گیر
stapling U گیره کاغذ بست اهنی
helmet liner U استرکلاه اهنی یا کلاه خود
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
forel U یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forth U این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
amulets U دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulet U دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
pullicate U پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
noughts and crosses U یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
kino U شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
forrel U یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
tallow U پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
tape line U تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
herbicide U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
hep U حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
herbicides U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
sprag U قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
skewer U سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewering U سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
wedged U چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedging U چوب اهنی ویژه ضربه برشی
wedges U چوب اهنی ویژه ضربه برشی
centerboard U تیر یا صفحه اهنی میان قایق
dumb bell U میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
skewers U سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
skewered U سیخ اهنی یا چوب مخصوص کباب
wedge U چوب اهنی ویژه ضربه برشی
goffer U اهنی که باان توری راچین میدهند
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
palmyra U یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
macedoine U مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
club car U واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
gangplow U گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
iron boot U کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
palmitic U اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
puncheon U ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
waffled U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
waffles U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
parliamentary train U قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
waffling U کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
milk of magnesia U مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
parcel paper U یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
marking ink U مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
quoit U نعل یا حلقه اهنی که در بازی پرت مینمایندتاروی میخی بیفتد
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
bulb angle U جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
quiot U حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com