English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
catterer U چهچه زننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
roundelay U چهچه
carols U چهچه
carol U چهچه
twitters U چهچه
twittering U چهچه
twitter U چهچه
twittered U چهچه
twittering U چهچه زدن
chattering U چهچه زدن
chattered U چهچه زدن
chitter U چهچه زدن
twitter U چهچه زدن
twittered U چهچه زدن
chatter U چهچه زدن
twitters U چهچه زدن
chatters U چهچه زدن
warbling U سرود چهچه
the song of a bird U چهچه مرغ
warble U سرود چهچه
warbled U سرود چهچه
warbles U سرود چهچه
birds are singing U مرغان چهچه میزنند
acrimonious U زننده
staring U زننده
starring U زننده
mordant U زننده
nastier U زننده
vilest U زننده
viler U زننده
vile U زننده
tarts U زننده
tart U زننده
nasties U زننده
nastiest U زننده
nasty U زننده
bitten U زننده
wetter U نم زننده
loathsome U زننده
repercussive U پس زننده
scabrous U زننده
shuffler U زننده
water repellent U پس زننده اب
nauseam U زننده
repeller U زننده
pit a pat U زننده
unlovely U زننده
forbidding U زننده
hideous U زننده
applauder U کف زننده
beater U زننده
loathful U زننده
odoriferous U زننده
percutient U زننده
garish U زننده
repellents U زننده
strikingly U زننده
knockers U زننده
knocker U زننده
nippy U زننده
pungent U زننده
clapper U کف زننده
squalid U زننده
biting U زننده
acrid U زننده
striking U زننده
pinching U زننده
poignant U زننده
prickling U زننده
clappers U کف زننده
striker U زننده
repellent U زننده
strikers U زننده
stinking U زننده
libelant U تهمت زننده
callers U صدا زننده
flogger U تازیانه زننده
pertubative U برهم زننده
flagellator U تازیانه زننده
flogger U زننده شلاق
caller U صدا زننده
flagellator U شلاق زننده
galssy U بی نور زننده
garishly U بطور زننده
libellant U تهمت زننده
lasher n U سد شلاق زننده
knotter U گره زننده
kicker U زننده ضربه با پا
inveigler U گول زننده
harshest U ناگوار زننده
napper U چرت زننده
malodor U بوی زننده
germinant U جوانه زننده
gasper U نفس زننده
pacer U گام زننده
pricker U سیخ زننده
puddler U بهم زننده
spicily U بطور زننده
staring red U قرمز زننده
strider U گام زننده
tacker U میخ زننده
tacker U کوک زننده
trudger U قدم زننده
harsher U ناگوار زننده
ad nauseam U بسیار زننده
harsh U ناگوار زننده
howlers U جیغ زننده
sourish U به ترشی زننده
fizzy U جوش زننده
slumberer U چرت زننده
scintillator U جرقه زننده
sharps U زننده زیرک
sharpest U زننده زیرک
scarifier U تیغ زننده
scintillant U جرقه زننده
seasoner U چاشنی زننده
seasoner U ادویه زننده
shackler U بخو زننده
shouter U فریاد زننده
sharp U زننده زیرک
howler U جیغ زننده
scintillating U جرقه زننده
bubblier U جوش زننده
calumnious U تهمت زننده
calumniator U افترا زننده
bubbly U جوش زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
beater U کتک زننده
glares U روشنایی زننده
accuser U تهمت زننده
accusers U تهمت زننده
appellant U تهمت زننده
acrimoniousness U سخن زننده
glared U روشنایی زننده
accusant U تهمت زننده
bubbliest U جوش زننده
crying U جار زننده
repulsive U زننده تنفراور
estimator U تخمین زننده
dozer U چرت زننده
disturber U برهم زننده
coruscant U برق زننده
cornerman U زننده کرنر
pickier U ضربه زننده
pickiest U ضربه زننده
picky U ضربه زننده
gaunt U زننده بی ثمر
revolting U بهم زننده
gaunt U زننده ساختن
glare U روشنایی زننده
chirruped U چهچه جیک جیک کردن
chirrups U چهچه جیک جیک کردن
chirruping U چهچه جیک جیک کردن
chirrup U چهچه جیک جیک کردن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
fulsome U زننده اغراق امیز
mawkish U بطور زننده احساساتی
invection U سخن سخت زننده
fetid U دارای بوی زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
inoffensively U بی انکه زننده باشد
swatter U ضربت سخت زننده
indign U زننده بدون استحقاق
incisive speech U سخن تند یا زننده
trusser U چوب بست زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
sewers U اگو بخیه زننده
sewer U اگو بخیه زننده
greeny U بسبزی زننده سبزفام
pungently U بطور زننده یا تند
luridly U کم رنگ وپریده زننده
lurid U کم رنگ وپریده زننده
stenches U بوی زننده تعفن
rakish U فاجر جلف و زننده
stench U بوی زننده تعفن
rankly U بطور زننده یابدبو
reddish U مایل بسرخی زننده
repulsively U بطور زننده یا دافع
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
lunger U ضربت زننده جهش کننده
smacker U سیلی زننده خوش طعم
wheeler U دور زننده چرخ دار
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
prank U شوخی زننده تزئین کردن
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
stirring U بهم زننده هیجان اور
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
deceptive U گول زننده فریب امیز
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
smacking U سیلی زننده خوش طعم
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
volleyer U زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
tickler U بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com