English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
creep U چهار دست و پا رفتن
creeps U چهار دست و پا رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
course U چهار نعل رفتن
coursed U چهار نعل رفتن
courses U چهار نعل رفتن
trig U چهار نعل رفتن شیک
Other Matches
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
quadruples U چهار لا
quadrupling U چهار لا
quadrupled U چهار لا
quadruple U چهار لا
quarter U چهار یک
quadrilateral U چهار بر
quatre U چهار
quadrilaterals U چهار بر
four U چهار
quadrate U چهار یک
tetrad U چهار
quartile U چهار یک
tetragon U چهار بر
quadrupeds U چهار پا
quadruped U چهار پا
quadrupled U چهار گانه
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedral U چهار ضلعی
tetragon U چهار گوشه
tetragon U چهار ضلعی
tetrasporic U چهار هاگی
tetrahedron U چهار وجهی
quadruples U چهار تایی
tetramerous U چهار جزیی
double breasted U کت چهار دکمه
quadruples U چهار گانه
quadripartite U چهار جزئی
tetraphyllous U چهار برگه
tetrapod U پروانه چهار پا
close U چهار گوشه
quadrupled U چهار تایی
tetrameter U چهار وزنی
tetrasporous U چهار هاگی
tetrastich U چهار بیتی
tetravalent U چهار فرفیتی
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
tertramerous U چهار جزئی
qyaternary U چهار تایی
square dome U چهار طاقی
quads U چهار گوش
quad U چهار قلو
quads U چهار قلو
the four seasons U چهار فصل
quad U چهار گوش
tetratomic U چهار اتمی
backfour U چهار مدافع
tetradactylous U چهار پنجهای
tetrastichous U چهار جزیی
four U عدد چهار
tetrad U چهار عنصری
cross legged U چهار زانو
quadruple U چهار تایی
all fours U چهار دست و پا
quadruple U چهار گانه
tetravalent U چهار بنیانی
squared U چهار گوش
the cardinal humours U چهار ابگونه
quadrivalent U چهار ارزشی
long legged U چهار پایه
foursquare U چهار ضلعی
quadrilateral U چهار ضلعی
creep U چهار دست و پا
quadrilateral U چهار جانبه
four cycle U چهار چرخه
quadrilaterals U چهار ضلعی
point four U اصل چهار
Wednesdays U چهار شنبه
Wednesday U چهار شنبه
quadrilaterals U چهار جانبه
quadrangular U چهار گوشه
four way U چهار راه
square U چهار گوش
four way U چهار لولهای
four o'clock U ساعت چهار
four pole U چهار قطبی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
four dimensional U چهار بعدی
all eyes U چهار چشمی
squaring U چهار گوش
squares U چهار گوش
quadrant U چهار گوش
footstools U چهار پایه
quadrate U چهار گوش
gallop U چهار نعل
quadrupling U چهار گانه
quadrisyllabic U چهار هجائی
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadrupling U چهار تایی
intersection U چهار راه
quadrifid U چهار شکافی
gallops U چهار نعل
galloped U چهار نعل
quadrant U چهار یک دایره
quadruplet U چهار گانه
quadraple U چهار برابر
intersections U چهار راه
quadric U چهار تایی
quadrivalent U چهار بنیانی
footstool U چهار پایه
quadruplets U چهار گانه
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four stroke engine U موتور چهار زمانه
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four terminal network U شبکه چهار قطبی
delire a quatre U هذیان چهار نفری
impale U چهار میل کردن
twice is U 2 ضرب در 2 میشود چهار
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
tetrandrous U دارای چهار کاسبرگ
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
four knight's game U بازی چهار اسب
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
four man team U تیم چهار نفره
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four gear drive U گیربکس چهار دنده
double pair royal U چهار برگ یکجور
four-wheel drive U محرک چهار چرخ
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
four wheel drive U محرک چهار چرخ
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
impaled U چهار میل کردن
four blade beater همزن چهار تیغه
impales U چهار میل کردن
quads U در معنای چهار بار
impaling U چهار میل کردن
Wednesdays U هر چهار شنبه یکبار
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
Wednesday U هر چهار شنبه یکبار
four-square U چهار گوشهی کامل
jct U مخفف چهار راه
quad U در معنای چهار بار
cloverleaf U چهار راه شبدری
cloverleaf U چهار راه اتوبان
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
tetrode U لامپ چهار قطبی
coffin corner U چهار گوشه زمین
four wire circuit U مدار چهار سیمه
the big four U بزرگان چهار گانه
fourfold U چهار برابر چهارگانه
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
full edged U چهار تراش کامل
four core cable U کابل چهار سیمه
scow U قایق چهار گوش
curb-roof U شیروانی چهار تکه
quadruple address U با نشانی چهار کانه
quadrumvirate U انجمنی مرکب از چهار تن
Egyptian triangle U [سه، چهار یا پنج گوش]
estipite U ستون چهار گوش
gridiron U شبکه چهار خانه
Italian roof U بام چهار طرفه
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
tetrapetalous U دارای چهار گلبرگ
cross-vault U طاق چهار بخش
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
quatrefoil U ارایش چهار پردهای
quaternion U بخش چهارگانه چهار
diagonal U قطر چهار ضلعی
aft spring U طناب شماره چهار
quartan U چهار روز یکبار
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
cloister-vault U طاق چهار ترک
quadrennial U چهار سال یکبار
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
mooring swivel U مدور چهار راه
mansard U شیروانی چهار ترک
skates U ماهی چهار گوش
skated U ماهی چهار گوش
quatrain U شعر چهار سطری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com