Perdic | چند جور حرف زد ( حرفش دوتا شد ) | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 28 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	He contradicted himself. U	چند جور حرف زد ( حرفش دوتا شد )

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	go places in pairs U	دوتا دوتا گردش رفتن
	plaiting U	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
	His word is his bond. HE is a man of his word. U	حرفش حرف است
	put up or shut up <idiom> U	یا ثابت کن یا حرفش را هم نزن
	Let him speak his pices. let him have his say. Let him state his case. U	بگذار حرفش را بزند
	His deeds fail to square with his words. U	عملش با حرفش نمی خواند
	His remark was not relevant ( pertinet ) . U	حرفش مناسبتی بامطلب نداشت
	He says one thing and does another. U	حرفش با عملش از زمین تا آسمان فرق دارد
	two and two U	دوتا دوتا
	twin U	دوتا
	twain U	دوتا
	couple U	دوتا
	geminate U	دوتا
	couples U	دوتا
	twinned U	دوتا
	coupled U	دوتا
	tows U	هر دوتا
	tow U	هر دوتا
	doubled U	: دو برابر دوتا
	double U	: دو برابر دوتا
	the last two U	اخرین دوتا
	doubled up U	: دو برابر دوتا
	tow U	دونوع دوتا
	tows U	دونوع دوتا
	We have two books extra. U	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
	He planted both his feet firmly in the ground . U	دوتا پایش را محکم کاشت روی زمین
	put two and two together <idiom> U	حساب کتاب کردن ،دو دوتا کردن

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy