Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polydactyl
U
چند انگشتی پر انگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
digital
U
انگشتی
digitated
U
انگشتی
wrist pin
U
انگشتی
tridactylous
U
سه انگشتی
three f.
U
سه انگشتی
knucle pin
U
انگشتی
monodactylous
U
یک انگشتی
piston pin
U
انگشتی
finger board
U
جا انگشتی
key
جا انگشتی
finger parted
U
انگشتی
manual alphabet
U
الفبای انگشتی
pentadactyl
U
پنج انگشتی
phalangeal
U
بند انگشتی
digitate
U
پنجهای انگشتی
rule of thumb
U
قاعده سر انگشتی
finger maze
U
ماز انگشتی
polydactyl
U
شش انگشتی یابیشتر
polydactyle
U
چند انگشتی
polydactyle
U
شش انگشتی یابیشتر
polydactylism
U
بیش انگشتی
rule of thumb
U
حساب سر انگشتی
dactylology
U
زبان انگشتی
distributor finger
U
انگشتی دلکو
finger joint
U
اتصال انگشتی
end mill
U
فرز انگشتی
toeholds
U
گیره انگشتی
toehold
U
گیره انگشتی
finger painting
U
نقاشی انگشتی
axle box
U
انگشتی محور
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
clavier
U
ردیف جا انگشتی
finger spelling
U
املاء انگشتی
foot rule correlation
U
همبستگی سر انگشتی
cold finger condenser
U
چگالنده انگشتی
interdigital
U
بین انگشتی
finger alphabet
U
الفبای انگشتی
syndactylism
U
چسبیده انگشتی
breaker arm
U
انگشتی دلکو
A rough (crude)estimate.
U
حساب سر انگشتی
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
key bugle
U
شیپورجا انگشتی دار
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
fingerprinting
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
piano accordion
U
اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
psaltery
U
قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
thimbleberry
U
تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
clavichord
U
یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
adactylous
U
بی انگشت
monodactylous
U
تک انگشت
digit
U
انگشت
finger
U
انگشت
digits
U
انگشت
dactyl
U
انگشت
fingers
U
انگشت
finger mark
U
اثر انگشت
little fingers
U
انگشت کوچک
digitiform
U
انگشت مانند
egregious
U
انگشت نما
medius
U
انگشت میان
phalange
U
بند انگشت
pinkie
U
انگشت کوچک
pinky
U
انگشت کوچک
syndacty
U
چسبیده انگشت
pollex
U
انگشت شست
soon koot
U
نوک انگشت
soleprint
U
انگشت نگاری از پا
sawison keut
U
نوک دو انگشت
potentilla
U
پنج انگشت
the little finger
U
انگشت کهین
the middle finger
U
انگشت میانه
middle finger
U
انگشت میان
finger print
U
اثر انگشت
cinquefoil
U
پنج انگشت
five finger
U
پنج انگشت
to become a byword
U
انگشت نماشدن
gazing stock
U
انگشت نما
the ring finger
U
انگشت حلقه
marplot
U
انگشت به شیر زن
medius
U
انگشت وسطی
rule of thumb
U
حساب انگشت
forefinger
U
انگشت نشان
fingertip
U
نوک انگشت
fingertips
U
نوک انگشت
conspicuous
U
انگشت نما
finger
U
انگشت زدن
forefinger
U
انگشت شهادت
fingers
U
انگشت زدن
fingered
U
انگشت دار
fingered
U
انگشت مانند
fingering
U
استفاده از انگشت
ring finger
U
انگشت انگشتر
fingerprints
U
اثر انگشت
forefingers
U
انگشت نشان
ring fingers
U
انگشت انگشتر
forefingers
U
انگشت شهادت
the first or index finger
U
انگشت نشان
the first or index finger
U
انگشت شهادت
fingerprint
U
اثر انگشت
fingerprinted
U
اثر انگشت
fingerprinting
U
اثر انگشت
knuckle
U
بند انگشت
knuckles
U
بند انگشت
agnail
U
میخچهء پا یا انگشت پا
toenail
U
ناخن انگشت پا
digitate
U
انگشت دار
toenails
U
ناخن انگشت پا
notoriety
U
انگشت نمایی
finger painting
U
نقاشی با انگشت
index fingers
U
انگشت نشان
index finger
U
انگشت نشان
cinqfoil
U
پنج انگشت
dactylagraphy
U
انگشت نگاری
dactylitis
U
اماس انگشت
dactyloscopy
U
انگشت نگاری
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
to run over
U
تند انگشت گذاشتن
finger play
U
استفاده از انگشت درشمشیربازی
finger print department
U
اداره انگشت نگاری
proverbialize
U
انگشت نما کردن
tap the door with your fingers
U
انگشت بزنید بدر
ring fingers
U
انگشت چهارم دست چپ
phalanges
U
استخوان انگشت گروه
finger glass
U
فرف انگشت شوئی
To finger something.
U
به چیزی انگشت زدن
the little finger
U
انگشت کوچک کلنج
pettitoes
U
چیز بی ارزش انگشت پا
ring finger
U
انگشت چهارم دست چپ
To take fingerprints.
U
انگشت نگاری کردن
finger tapping
U
ضربه زنی با انگشت
finger thumb opposition
U
تقابل شست و انگشت
flagrant
U
انگشت نما رسوا
his hand lack one finger
U
دستش یک انگشت ندارد
indexes
U
نمودار انگشت سبابه
nose-picking
U
انگشت کردن در بینی
notoriously
U
بطور انگشت نما
little finger
U
انگشت کوچک دست
pinkie
U
انگشت کوچک دست
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
lumbrical
U
ماهیچه انگشت یا پنجه
knucklebone
U
استخوان بند انگشت
phalange
U
استخوان انگشت یاپنجه
his hand want's two fingers
U
دستش دو انگشت ندارد
index
U
نمودار انگشت سبابه
indexed
U
نمودار انگشت سبابه
poked
U
فشار با نوک انگشت حرکت
poke
U
فشار با نوک انگشت حرکت
pokes
U
فشار با نوک انگشت حرکت
a man's best friends are his ten fingers
<proverb>
U
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
poking
U
فشار با نوک انگشت حرکت
agnus castus
U
پنج انگشت فلفل بری
pizzicato
U
با ضرب نوک انگشت یاناخن
finger
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
fingers
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
jams
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
phalangeal
U
وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
lumbrical
U
ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
jam
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
jammed
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
toe
U
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
toes
U
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
fingering
U
پنجه گذاری انگشت کاری
to make an e. of oneself
U
خود را انگشت نما کردن
pentadactylate
U
پنج انگشتی دارای پنج پنجه
toes
U
انگشت پای مهره داران جای پا
two
U
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
to prod somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to poke somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
twos
U
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
toe
U
انگشت پای مهره داران جای پا
To be flabbergasted (bewildered).
U
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
To be conspicuous.
U
انگشت نما بودن ( مشخص یا سر شناس )
syndactyl
U
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
to gouge out a persons eye
U
چشم کسیرابا انگشت بیرون اوردن
percuss
U
بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
ageum son
U
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
to cross self
U
با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to queer the pitch for any one
U
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
moulage
U
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
parmakli
U
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
free stroke
U
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
rest stroke
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
dump
U
رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com