Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
Other Matches
retrospect
U
شامل گذشته
retroact
U
شامل گذشته شدن
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
how
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
as
U
چنانکه
so that
U
چنانکه
as is well known
U
چنانکه مشهور
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
prettily
U
چنانکه زیبانماید
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
admissibleness
U
چنانکه روا
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
proper
U
چنانکه شایدوباید
as it deserves
U
چنانکه باید
so to speak
U
چنانکه گویی
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
dilatorily
U
چنانکه پرشود
insolubly
U
چنانکه اب نشود
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
meetly
U
چنانکه در خور باشد
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
interminably
U
چنانکه تمام نشود
medially
U
چنانکه درمیان باشد
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
according as
چنانکه بدان سان که
meetly
U
چنانکه باید و شاید
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
self inclusive
U
شامل
including
U
شامل
covering
U
شامل
containing
U
شامل
in-
U
شامل
Inc
U
شامل
comprising
U
شامل
in
U
شامل
sweeping
U
شامل
far-reaching
U
شامل
inclusive
U
شامل
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
portentously
U
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
attributively
U
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
older
U
گذشته
forepast
U
گذشته
foretime
U
گذشته
oldest
U
گذشته
past
U
گذشته
preceded
U
گذشته
over with
U
گذشته
bygone
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
old
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
last a
U
گذشته
foreby
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
historical
U
گذشته
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
departed
U
گذشته
aside
U
گذشته از
asides
U
گذشته از
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
gone by
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
agone
U
گذشته
due out
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
bypast
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
butyric
U
شامل کره
apply
U
شامل شدن
inclusive or
U
یای شامل
includible
U
شامل کردنی
includable
U
شامل کردنی
engird
U
شامل بودن
embrace
U
شامل بودن
engirdle
U
شامل بودن
applies
U
شامل شدن
applying
U
شامل شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com