Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
unrepresentative
U
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least
U
هیچ نباشد
to be on the safe side
U
باقی نباشد
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
low priority work
U
کاری که مهم نباشد
For all we know he may be living .
U
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
If anything ,it is more expensive.
U
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
so that
U
چنانکه
how
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
as
U
چنانکه
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
so to speak
U
چنانکه گویی
prettily
U
چنانکه زیبانماید
admissibleness
U
چنانکه روا
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
insolubly
U
چنانکه اب نشود
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
dilatorily
U
چنانکه پرشود
as it deserves
U
چنانکه باید
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
proper
U
چنانکه شایدوباید
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
as is well known
U
چنانکه مشهور
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
interminably
U
چنانکه تمام نشود
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
meetly
U
چنانکه باید و شاید
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
according as
چنانکه بدان سان که
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
What You See Is All You Get
U
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
purchase
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchased
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchases
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
attributively
U
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
portentously
U
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
stacks
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
ineradicably
U
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com