Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
She promised to bring it but never did .
U
همان آوردنی که بیاورد !
world is one's oyster
<idiom>
U
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
to scramble for a living
U
خون عرق ریختن تا نان خود را در بیاورد
urticant
U
خارش دار چیزی که خارش بیاورد
so that
U
چنانکه
as
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
how
U
چنانکه
as is well known
U
چنانکه مشهور
as it deserves
U
چنانکه باید
admissibleness
U
چنانکه روا
dilatorily
U
چنانکه پرشود
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
proper
U
چنانکه شایدوباید
prettily
U
چنانکه زیبانماید
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
insolubly
U
چنانکه اب نشود
so to speak
U
چنانکه گویی
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
meetly
U
چنانکه باید و شاید
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
meetly
U
چنانکه در خور باشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
medially
U
چنانکه درمیان باشد
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
interminably
U
چنانکه تمام نشود
funnily
U
چنانکه خنده اورد
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
according as
چنانکه بدان سان که
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
attributively
U
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
portentously
U
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
ineradicably
U
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rough handling of a thing
U
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com