Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kilderkin
U
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
powder kegs
U
چلیک یابشکه باروت
powder keg
U
چلیک یابشکه باروت
tun
U
بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
bunghole
U
سوراخ شکم خمره یابشکه
cask
U
چلیک
drummed
U
چلیک
cade
U
چلیک
casks
U
چلیک
drum
U
چلیک
firkin
U
چلیک
cooperage
U
چلیک سازی
kegs
U
چلیک کوچک
keg
U
چلیک کوچک
cooper
U
چلیک ساز
hosghead
U
چلیک بزرگ
strawberries
U
چلیک خوراکی
lagvt
U
تخته چلیک
gauntry
U
جای چلیک
strawberry
U
چلیک خوراکی
gantry
U
جای چلیک
gantries
U
جای چلیک
barrels
U
چلیک لوله تفنگ
barrel
U
چلیک لوله تفنگ
wet cooper
U
سازنده چلیک برای مایعات
bail
U
حلقه دور چلیک سطل
barpel
U
بشکه
cotainer
U
بشکه
barrel
بشکه
casks
U
بشکه
butts
U
بشکه ته
butted
U
بشکه ته
butt
U
بشکه ته
cade
U
بشکه
cask
U
بشکه
barrels
U
بشکه
dry cooper
U
سازنده چلیک برای خشکه بار
drafts
U
از بشکه ریختن
gasoline barrel
U
بشکه بنزین
faucet
شیر بشکه
drafted
U
از بشکه ریختن
draft
U
از بشکه ریختن
firkin
U
بشکه چوبی
skip car
U
بشکه ی برگردان
barrel
U
در بشکه کردن
trunks
U
بشکه صندوق
runlet
U
بشکه کوچک
rundlet
U
بشکه کوچک
gasoline drum
U
بشکه بنزین
barrels
U
در بشکه کردن
trunk
U
بشکه صندوق
faucets
U
شیر بشکه
iron barrel
U
بشکه اهنی
stave
U
دنده بشکه
taphole
U
سوراخ بشکه
trusser
U
بشکه ساز
kg
U
مخفف بشکه
bilge
U
شکم بشکه
barrel sling
U
گره بشکه
tun
U
بشکه بزرگ
bale sling strop
U
حلقه بشکه
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
bunging
U
چوب پنبه بشکه
bunged
U
چوب پنبه بشکه
puncheon
U
بشکه یاخمره باده
bungs
U
چوب پنبه بشکه
scuttlebutt
U
بشکه اب عرشه کشتی
hopper car
U
بشکه ی قیفی شکل
bung
U
چوب پنبه بشکه
barrels
U
لوله جنگ افزار بشکه
barrel
U
لوله جنگ افزار بشکه
parbuckle
U
طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
vacuity
U
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
ullage
U
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
chock
U
[گوه یا تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد.]
shook
U
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
pettiness
U
کوچکی
smallness
U
کوچکی
littleness
U
کوچکی
tininess
U
کوچکی
exiguity
U
کوچکی
emigration
U
درون کوچکی
overlaying
U
بخش کوچکی از برنامه
detail
U
بخش کوچکی از یک شرح
microcephalia
U
سر کوچکی جمجمه کوچک
detailing
U
بخش کوچکی از یک شرح
overlays
U
بخش کوچکی از برنامه
overlay
U
بخش کوچکی از برنامه
epsilon
U
مقدار کوچکی از هر چیز
(not a) ghost of a chance
<idiom>
U
حتی یک شانس کوچکی
dollies
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
he has a small p in shimran
U
او ملک کوچکی درشمیران دارد
puniness
U
تازه کاری جوانی کوچکی
lobular
U
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
dolly
U
چرخ کوچکی شبیه قرقره
card
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards
U
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
vestry
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon
U
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
coppice wood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
slabs
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
centriole
U
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
salami technique
U
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
slab
U
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
copsewood
U
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
bronchial tubes
U
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
superscript
U
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
fescue
U
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
ligule
U
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
altar-niche
U
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gablet
U
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
credit union
U
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
undergrowth
U
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
usu
U
معمولی
received
U
معمولی
normal
U
معمولی
light water
U
اب معمولی
conventional
U
معمولی
run-of-the-mill
<idiom>
U
معمولی
faceless
U
معمولی
routine
U
معمولی
standard
U
معمولی
ferial
U
معمولی
ordinary
U
معمولی
longhand
U
خط معمولی
standards
U
معمولی
open cheque
U
چک معمولی
copybook
U
معمولی
routines
U
معمولی
wonted
U
معمولی
routinely
U
معمولی
equivalents
U
معادل
tantamount
U
معادل
ntamount
U
معادل
equipollent
U
معادل
equivalent
U
معادل
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
vanity boxŠcaseŠor bag
U
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
rockoon
U
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
junctions
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
junction
U
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pin
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
commonplace
U
معمولی مبتذل
ethyl alcohol
U
الکل معمولی
banal
U
مبتذل معمولی
common whipping
U
بست معمولی
common link
U
حلقه معمولی
general cargo
U
کالای معمولی
ap seogi
U
ایستادن معمولی
standard
U
طبیعی یا معمولی
civil time
U
ساعت معمولی
standards
U
طبیعی یا معمولی
wrought iron
U
اهن معمولی
hepatica
U
غافث معمولی
ambient
U
پس زمینه معمولی
workaday
U
معمولی عادی
ethanol
U
الکل معمولی
street virus
U
ویروس معمولی
mulberry
U
توت معمولی
mulberries
U
توت معمولی
undressing
U
جامه معمولی
standard motor
U
موتور معمولی
procedure message
U
پیام معمولی
undresses
U
جامه معمولی
plain concrete
U
بتن معمولی
undress
U
جامه معمولی
piper nigrum
U
فلفل معمولی
ornery
U
عادی معمولی
ornary
U
عادی معمولی
ordinary share
U
سهام معمولی
unselected clay
U
خاک رس معمولی
ordinary clay
U
خاک رس معمولی
rock brake
U
بسفایج معمولی
commonest
U
معمولی متعارفی
general
U
کلی معمولی
general
U
معمولی و نه مخصوص
commoners
U
معمولی متعارفی
common
U
معمولی متعارفی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com