English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The soldier had been blinded in the war . U چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sapper U سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sappers U سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
strangle U گم شدن درجنگ
with one's back to the w U درتنگناعاجزشده تک مانده درجنگ
belligerents U جنگجو داخل درجنگ
belligerently U جنگجو داخل درجنگ
belligerent U جنگجو داخل درجنگ
zero hour <idiom> U لحظه دقیق حمله درجنگ
with one's back to the walking U درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
campaign clasp U نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
privateering U شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
hush ship U کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
they were filfty at the outsid U پنجاه تن بودند
that woman was in keeping U ان زن رانشانده بودند
we were U ایشان بودند ما بودیم
They were all alike. U همه آنها یکی بودند.
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
he was meant for a soldier U او برای سربازی در نظرگرفته بودند
Burglars have broken in. U دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
The jewels were laid out beautifully. U جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
The waves were mountain - high . U موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
She did not show any interest in my problems, let alone help me. U مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
therianthropic U وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
the room was seated for 00 U جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
the boxes were nested U جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
to be too poor to afford a telephone line بیش از اندازه تهیدست بودند که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند.
reveals U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
reveal U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
self- U حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
blasts U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
eyestrings U ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
fall back U شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
physiocrats U اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
miliaman U سرباز
man at arms U سرباز
ranker U سرباز
conscripted U سرباز
lines man U سرباز صف
conscripting U سرباز
soldiers U سرباز
soldier U سرباز
enlistedman U سرباز
conscript U سرباز
sepoy U سرباز
man of war U سرباز
gl U سرباز
conscripts U سرباز
he is a private U او سرباز
court card U سرباز
jack U سرباز
comrade in arms U سرباز
comrades in arms U سرباز
militiamen U سرباز
campers U سرباز
linesman U سرباز صف
jacks U سرباز
trooper U سرباز بر
linesmen U سرباز صف
troopers U سرباز بر
militiaman U سرباز
camper U سرباز
footsoldier U سرباز پیاده
foot slugger U سرباز پیاده
furlough U مرخصی سرباز
open hearth furnace U کوره سرباز
caserne U سرباز خانه
enlistee U سرباز داوطلب
tommy atkins U سرباز انگلیسی
foreign volunteer U [سرباز] مزدور
private first class U سرباز یکم
redcoat U سرباز انگلیسی
rifle man U سرباز پیاده
troopship U کشتی سرباز بر
ranko U سرباز معمولی
legionnaire U سرباز هنگ
legionary U سرباز سپاهی
soldiery U یک دسته سرباز
legionary U سرباز هنگ
infantry man U سرباز پیاده
sellsword U [سرباز] مزدور
grabby U سرباز پیاده
stratocracy U سرباز سالاری
ranksman U سرباز صفی
infantry U سرباز پیاده
withdraws U سرباز زدن
withdraw U سرباز زدن
levying U سرباز گیری
levy U سرباز گیری
levies U سرباز گیری
levied U سرباز گیری
conscripts U سرباز وفیفه
earls U سرباز دلیر
earl U سرباز دلیر
defaulters U سرباز مقصر
conscripted U سرباز وفیفه
veterans U کهنه سرباز
veteran U کهنه سرباز
recruited U تازه سرباز
cavalier U سرباز سوار
conscription U سرباز گیری
recruitment U سرباز گیری
recruits U تازه سرباز
conscript U سرباز وفیفه
recruiting U تازه سرباز
recruit U تازه سرباز
defaulter U سرباز مقصر
liner U سرباز خط جبهه
refuses U سرباز زدن
applicants U سرباز داوطلب
liners U سرباز خط جبهه
paratrooper U سرباز چترباز
paratroopers U سرباز چترباز
draft U سرباز وفیفه
refusing U سرباز زدن
refused U سرباز زدن
refuse U سرباز زدن
conscripting U سرباز وفیفه
mercenaries U سرباز مزدور
mercenary U سرباز مزدور
applicant U سرباز داوطلب
drafted U سرباز وفیفه
privates U مستور سرباز
private U مستور سرباز
drafts U سرباز وفیفه
yankee doodle U سرباز شمالی امریکا
effective U سرباز اماده به خدمت
kit U سطل توشه سرباز
kits U سطل توشه سرباز
infantryman U سرباز پیاده نظام
recalcitrate U سرباز زدن سر پیچیدن
pkeman U سرباز نیزه دار
infantrymen U سرباز پیاده نظام
fugitives U سرباز فراری گریخته
peltast U سرباز سبک سپر
velite U سرباز سبک اسلحه
fugitive U سرباز فراری گریخته
guardsmen U سرباز هنگ نگهبان
A posse of police officers and soldiers U یک دسته از پاسبان و سرباز
guardsman U سرباز هنگ نگهبان
soldier's manual U کتاب راهنمای سرباز
pistoleer U سرباز طپانچه دار
pistoleer U سرباز تپانچه دار
limeys U سرباز یا ملوان انگلیسی
blue jacket U سرباز نیروی دریائی
reservist U سرباز یا افسر ذخیره
airman U سرباز نیروی هوایی
doughboy U سرباز پیاده نظام
janizary U سرباز پیاده نظام
levee en masse U سرباز گیری عمومی
foot soldier U سرباز پیاده نظام
dough boy U سرباز پیاده نظام
limey U سرباز یا ملوان انگلیسی
gurkha U سرباز اهل نپال
miliaman U سرباز حرفهای یاپیمانی
piker U سرباز نیزه دار
petarder U سرباز بمب انداز
reservists U سرباز یا افسر ذخیره
airmen U سرباز نیروی هوایی
dogface U سرباز پیاده نظام
foreignlegion U سرباز داوطلب در ارتش
gallowglass U دستهای سرباز مزدور
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
yeomanry U سواره نظام سرباز داوطلب
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
seasoned soldier U سرباز ورزیده و جنگ دیده
miles gloriosus U سرباز لاف زن ومغرور چاخان
seaman recruit U سرباز ساده نیروی دریایی
soldier of fortune U سرباز جویای نام وثروت
mess kit U جعبه فروف سرباز یا مسافر
rapparee U سرباز اجیر و سیار ایرلندی
mutineer U شخص متمرد سرباز یاغی
mutineers U شخص متمرد سرباز یاغی
perdue U مخفی سرباز جان فشان
put over U بتاخیر انداختن از سرباز کردن
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
perdu U مخفی سرباز جان فشان
sapper U نقب زن سرباز کلنگ دار ونقب زن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com