English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
She obeys him blindly. U چشم بسته از او اطاعت می کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
obedience U اطاعت
subjugation U اطاعت
biddability U اطاعت
subordination U اطاعت
obeys U اطاعت کردن
he warned them to obey U اطاعت کنند
submission U فرمانبرداری اطاعت
law abidingness U اطاعت ازقانون
disobedience U عدم اطاعت
passive obedience U اطاعت صرف
achieves U اطاعت کردن
achieving U اطاعت کردن
obedienlv U از روی اطاعت
achieved U اطاعت کردن
obey U اطاعت کردن
hears U اطاعت کردن
hear U اطاعت کردن
in obdience to U برای اطاعت
disobeys U اطاعت نکردن
disobeying U اطاعت نکردن
disobeyed U اطاعت نکردن
disobey U اطاعت نکردن
obeying U اطاعت کردن
aye aye U اطاعت میشود
obeyed U اطاعت کردن
achieve U اطاعت کردن
to keep under U د رفرمان یا اطاعت خودداشتن
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
He obeyed from fear. U ازروی ترس اطاعت کرد
in obdience to U برای اطاعت از موافق امر
serviced U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
obedientia est legis essentia U اطاعت اصل و روح قانون است
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
corked U بسته
uncrossed U بسته
packet U بسته
clotted U بسته
parcel U بسته
trusser U بسته
kit U بسته
clotty U بسته
parcels U بسته
solid U بسته
kits U بسته
strikebound U بسته
solids U بسته
crossed cheque U چک بسته
package U بسته
curdy U بسته
barred U بسته
pack box U بسته
shook U بسته
connected U بسته
interdependent U به هم بسته
grumous U بسته
ice bound U یخ بسته
datagram U یچ بسته
packets U بسته
packages U بسته
fardel U بسته
pent U بسته
crossed chaque U چک بسته
packaged U بسته
imperforate U بسته
logical U یچ بسته
packed بسته ای
bagful U یک بسته
stacked U بسته
stacks U بسته
bunged up U بسته
pinioned U کت بسته
bundling U بسته
pack U بسته
packs U بسته
bundle U بسته
stack U بسته
bundles U بسته
fronted U صف بسته
shutting U بسته
shut U بسته
shuts U بسته
jellied U بسته
closed U بسته
dumber U زبان بسته
kits U بسته لوازم
closed universe U جهان بسته
homogamy U زناشویی بسته
closed file U ستون بسته
icebound U یخ بند یخ بسته
dumbest U زبان بسته
closed file U فایل بسته
closed fist U مشت بسته
flat pack U بسته مسطح
food packet U بسته غذایی
van U کامیون سر بسته
vans U کامیون سر بسته
grume U خون بسته
kit U بسته لوازم
closed game U بازی بسته
closed shop U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
close column U ستون بسته
closed traverse U پیمایش بسته
blind fold U با چشم بسته
case numbers U شماره بسته ها
blocked opening U درگاه بسته
box trail U سهم بسته
bound charge U بار بسته
closed area U منطقه بسته
dogs U دفاع بسته
dogging U دفاع بسته
closed economy U اقتصاد بسته
closed circuits U مدار بسته
aleatory U بسته به بخت
application package U بسته کاربردی
closed circuit U مدار بسته
as the case may be U بسته بمورد
dog U دفاع بسته
package U بسته بندی
dumb U زبان بسته
blindfolded U چشم بسته
cruor U خون بسته
coagulum U خون بسته
closed system U سیستم بسته
packages U بسته بندی
closed system U نظام بسته
tongue-tied U زبان بسته
coil of rope U بسته طناب
closed shops U سیستم بسته
blindfolding U چشم بسته
blindfolds U چشم بسته
congealable U بسته شدنی
closed subroutine U زیرروال بسته
packaged U بسته بندی
disk pack U گرده بسته
disk pack U بسته دیسک
disk pack U گروه بسته
closed variation U واریاسیون بسته
dunnage U بسته بندی
finite universe U جهان بسته
shook U بسته کردن
assumed U بخود بسته
closed loop U حلقه بسته
closed society U جامعه بسته
closed routine U روال بسته
closed network U شبکه بسته
blindfold U چشم بسته
bound electron U الکترون بسته
closed mind U ذهن بسته
closed group U گروه بسته
shut in personality U شخصیت بسته
packer U بسته بند
packers U بسته بند
survival pack U بسته نجات
to shut down U بسته شدن
tongue tied U زبان بسته
packaging U بسته بندی
armfuls U یک بغل یک بسته
armful U یک بغل یک بسته
shut down U بسته شدن
packet U بسته کوچک
barricaded <adj.> <past-p.> U بسته شده
package holiday U گشت بسته ای
barred <adj.> <past-p.> U بسته شده
gelidity U بسته شدگی
packets U بسته کوچک
set in U بسته شدن
closures U بسته شدن
young ice U یخ تازه بسته
unopened U بسته - بازنشده
all-expense tour U گشت بسته ای
drafted U بسته کالا
closed U محرمانه بسته
shutting U بسته شدن
shuts U بسته شدن
shut U بسته شدن
drafts U بسته کالا
post U بسته پستی
post- U بسته پستی
posted U بسته پستی
package tour U گشت بسته ای
draft U بسته کالا
cover U بسته بندی
coverings U بسته بندی
closure U بسته شدن
clogging U بسته شدن
covers U بسته بندی
close-fisted <adj.> U دست بسته
tied up <adj.> U دست بسته
manacled <adj.> U دست بسته
posts U بسته پستی
program package U بسته برنامه
blocked <adj.> <past-p.> U بسته شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com