English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calf U چرم گوساله
calves U چرم گوساله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
calf گوساله
calves U گوساله
seal U گوساله ماهی
seals U گوساله ماهی
farrow U بی گوساله
farrowed U بی گوساله
farrowing U بی گوساله
farrows U بی گوساله
vellum U پوست گوساله
vellum U کاغذ پوست گوساله
kip U پوست گوساله وبره
kipped U پوست گوساله وبره
kipping U پوست گوساله وبره
steer U گوساله پرواری
steered U گوساله پرواری
steers U گوساله پرواری
calve U گوساله زاییدن
calved U گوساله زاییدن
bullock U گوساله وحشی
bullocks U گوساله وحشی
veal U گوشت گوساله
veal U گوساله
heifer U گوساله ماده
heifer U ماده گوساله
heifers U گوساله ماده
heifers U ماده گوساله
bull calf U گوساله نر
calf skin U پوست گوساله
calfskin U پوست گوساله
cow calf U گوساله ماده
enseal U گوساله ابی
fatling U بره یا گوساله ویاحیوان پرواری
freemartin U گوساله خنثی
fricandeau U گوشت گوساله سرخ کرده درروغن خودش
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
hereford U نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
hindquarter U نصف قسمت خلفی گوشت گاو یا گوساله وگوسفند
kipskin U تیماج پوست گوساله یابره
law calf U پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
schnitzel U کتلت گوشت گوساله
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
sealer U شکارچی گوساله ماهی مهردار
to break a colf U رام کردن یک گوساله
vealer U گوساله پرواری
vealy U گوساله وار
vitular U گوساله وار
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com