Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
orbit
U
چرخیدن به دور یک مدار
orbited
U
چرخیدن به دور یک مدار
orbits
U
چرخیدن به دور یک مدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
to turn round
U
چرخیدن
revolved
U
چرخیدن
twirling
U
چرخیدن
twirled
U
چرخیدن
twirl
U
چرخیدن
revolve
U
چرخیدن
roll up
U
چرخیدن
rotate
U
چرخیدن
revolves
U
چرخیدن
windmill
U
چرخیدن
windmills
U
چرخیدن
to be in a whirl
U
چرخیدن
spins
U
چرخیدن
spin
U
چرخیدن
slue
U
چرخیدن
twirls
U
چرخیدن
turn
U
چرخیدن
turns
U
چرخیدن
swing
U
چرخیدن
heel
U
چرخیدن
reels
U
چرخیدن
heels
U
چرخیدن
wheel
U
چرخیدن
wheeling
U
چرخیدن
wheels
U
چرخیدن
reeling
U
چرخیدن
reeled
U
چرخیدن
reel
U
چرخیدن
swings
U
چرخیدن
rotated
U
چرخیدن
rotates
U
چرخیدن
twisting
U
پیچاندن چرخیدن
fullest
U
چرخیدن ژیمناست
turn
U
گشتن چرخیدن
birr
U
صدای چرخیدن
twist
U
پیچاندن چرخیدن
turns
U
گشتن چرخیدن
twists
U
پیچاندن چرخیدن
full
U
چرخیدن ژیمناست
turn
U
چرخیدن تاباندن
turns
U
چرخیدن تاباندن
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
trundle
U
گشتن چرخیدن
trundled
U
گشتن چرخیدن
trundles
U
گشتن چرخیدن
trundling
U
گشتن چرخیدن
pivots
U
روی چیزی چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
troll
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
trolls
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
sit spin
U
چرخیدن روی یک اسکیت
pivot
U
روی چیزی چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
pivoted
U
روی چیزی چرخیدن
left turn
U
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
purls
U
مثل فرفره چرخیدن
wry
U
کنایه امیز چرخیدن
whirled
U
چرخ دادن چرخیدن
whirling
U
چرخیدن گردش سریع
whirling
U
چرخ دادن چرخیدن
whiz
U
مثل فرفره چرخیدن
trills
U
چرخیدن روان شدن
whirls
U
چرخیدن گردش سریع
whirls
U
چرخ دادن چرخیدن
run around in circles
<idiom>
U
دور خود چرخیدن
trill
U
چرخیدن روان شدن
trilled
U
چرخیدن روان شدن
whirled
U
چرخیدن گردش سریع
whirl
U
چرخ دادن چرخیدن
whirl
U
چرخیدن گردش سریع
wryly
U
کنایه امیز چرخیدن
purl
U
مثل فرفره چرخیدن
purled
U
مثل فرفره چرخیدن
purling
U
مثل فرفره چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin
U
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
swivel
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
swing
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swings
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivels
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivelled
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
biases
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
bias
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
spinner play
U
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
to wobble
[rotate unevenly]
U
لنگ بودن
[تاب داشتن]
[به طور نامنظم چرخیدن]
[اصطلاح روزمره]
flip
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
ease turn
U
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
pivot
U
مدار
absis
U
مدار
and gate
U
مدار AND
electric circuit
U
مدار
track circuit
U
مدار خط
theme
U
مدار
themes
U
مدار
or circuit
U
مدار OR
orbits
U
مدار
orbit
U
مدار
orbited
U
مدار
pivots
U
مدار
pivoted
U
مدار
circuit
U
مدار
circuits
U
مدار
zones
U
مدار
zone
U
مدار
igniter train
U
مدار اتش
closed circuits
U
مدار بسته
parameter
U
مقداری از یک مدار
cycles
U
سیکل مدار
incomplete circuit
U
مدار باز
induction circuit
U
مدار القایی
cycled
U
سیکل مدار
horse latitude
U
مدار اسب
zonate
U
دارای مدار
trunk circuit
U
شاه مدار
parameters
U
مقداری از یک مدار
ignition circuit
U
مدار احتراق
i.c.
U
مدار مجتمع
voltaic circuit
U
مدار ولتایی
welding circuit
U
مدار جوشکاری
cycle
U
سیکل مدار
two wire circuit
U
مدار دوسیمه
two wire circuit
U
مدار دو سیمه
two phase circuit
U
مدار دو فازه
hydraulic cycle
U
مدار هیدرولوژی
ground circuit
U
مدار زمینی
two state circuit
U
مدار دو حالتی
closed circuit
U
مدار بسته
trunks
U
مدار ترانک
strobe
U
ا ز یک مدار الکترونیکی
neural circuit
U
مدار عصبی
circuits
U
مدار جریان
three phase circuit
U
مدار سه فاز
integrated circuit
U
مدار مجتمع
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
triggers
U
مدار رهاساز
triggered
U
مدار رهاساز
trigger
U
مدار رهاساز
telephone circuit
U
مدار تلفن
tap circuit
U
مدار وسط
tank circuit
U
مدار مخزنی
input circuit
U
مدار ورودی
track return
U
مدار برگشت
trunk
U
مدار ترانک
inductive circuit
U
مدار القائی
inductive circuit
U
مدار اندوکتیو
inductor circuit
U
مدار اندوکتور
integrated circuit
U
مدار مجتمع IC
input circuit
U
مدار اولیه
synchronous circuit
U
مدار همگام
boarded
U
صفحه مدار
integrate circuit
U
مدار مجتمع
board
U
صفحه مدار
circuit
U
مدار جریان
transfer orbit
U
مدار انتقال
interchange circuit
U
مدار تعویض
grid circuit
U
مدار شبکه
single wire circuit
U
مدار تک سیم
circuity
U
مدار حرکت
circuit voltage
U
ولتاژ مدار
circuit switching
U
انتخاب مدار
circuit resistance
U
مقاومت مدار
circuit card
U
کارت مدار
circuit capacity
U
فرفیت مدار
circuit board
U
برد مدار
circuit board
U
تخته مدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com