English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
biorhythm U چرخه زیستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
subsistence U زیستی
biological U زیستی
biologically U زیستی
organic U زیستی
bioerosion U فرسودگی زیستی
biological monitoring U فرابینی زیستی
biological pollution U الودگی زیستی
biogeography U جغرافیای زیستی
biological potential U توان زیستی
biological sciences U علوم زیستی
biological shield U حفاظ زیستی
biological magnification U بزرگنمایی زیستی
biological extinction U نابودی زیستی
bioerosion U فرسایش زیستی
biological extinction U انقراض زیستی
biofacies U رخساره زیستی
biofeedback U پس خوراند زیستی
biogenesis U پدیدایی زیستی
biological correlation U همبستگی زیستی
biological agent U عامل زیستی
biological shield U سپر زیستی
biological system U نظام زیستی
biotic succession U تواتر زیستی
biotic succession U پیاپی زیستی
biotonus U تونوس زیستی
biotype U سنخ زیستی
existence load U بار زیستی
biological clock U ساعت زیستی
life science U دانش زیستی
life science U علوم زیستی
life sciences U دانش زیستی
biotic element U عنصر زیستی
biostimulant U انگیزای زیستی
biological system U سازگان زیستی
biosystem U نظام زیستی
biosystem U سازگان زیستی
biological treatment U تسویه زیستی
biologism U زیستی نگری
bioluminescence U لومینانس زیستی
biophysical U زیستی- فیزیکی
biosocial U زیستی- اجتماعی
biostimulant U محرک زیستی
life sciences U علوم زیستی
biocinosis U مجتمع زیستی
biochemical U زیستی- شیمیایی
bioclimatology U اقلیم شناسی زیستی
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
biological classification U رده بندی زیستی
existence load U بار اقلام زیستی
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
biogeochemistry U زمین شیمی زیستی
bionics U علم فرایندای زیستی
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
cycled U چرخه
monocyle U یک چرخه
monocycle U یک چرخه
cycle U چرخه
hydrologic cycle U چرخه اب
water cycle U چرخه اب
rotation U چرخه
tricycles U سه چرخه
tricycle U سه چرخه
cyclones U چرخه
velocipede U سه چرخه
cyclone U چرخه
tricyclic U سه چرخه
trike U سه چرخه
cycles U چرخه
storage cycle U چرخه انباره
six by six U ماشین شش چرخه
magnetic whirl U چرخه مغناطیسی
machine cycle U چرخه ماشین
life cycle U چرخه دوام
kilocycle U هزار چرخه
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
hz U چرخه درثانیه
tricar U اتومبیل سه چرخه
cycle U چرخ چرخه
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
minor cycle U چرخه خرد
minor cycle U خرد چرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
pedicab U سه چرخه پایی
handlebar U دسته دو چرخه
memory cycle U چرخه حافظه
search cycle U چرخه جستجو
megacycle U میلیون چرخه
megacycle U مگا چرخه
hertz U چرخه در ثانیه
cycles per second U چرخه در ثانیه
cycle time U مدت چرخه
cycle U چرخه زدن
cycle stealing U مدت چرخه
cycle stealing U چرخه دزدی
cycles U چرخه زدن
circulation of a vector U چرخه بردار
carnot cycle U چرخه کارنو
cycles U چرخ چرخه
cycled U چرخه زدن
cycled U چرخ چرخه
cardiac cycle U چرخه قلبی
cyclone U چرخه باد
design cycle U چرخه طراحی
cyclones U چرخه باد
activity cycle U چرخه فعالیت
cycling U چرخه زنی
four cycle U چهار چرخه
life-cycles U چرخه زندگی
fetch cycle U چرخه واکشی
display cycle U چرخه نمایش
life-cycle U چرخه زندگی
tropical cyclone U چرخه استوایی
execution cycle U چرخه اجرا
execute cycle U چرخه اجرا
duty cycle U چرخه کار
kilomegacycle U یک بیلیون چرخه در ثانیه
toothed wheel U چرخه دندانه دار
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
gigacycle U هزار میلیارد چرخه
kilomegacycle U هزار میلیون چرخه
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
data processing cycle U چرخه پردازش داده
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
reset cycle U چرخه باز نشانی
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorail U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com