English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
three sisty U چرخش کامل 063 درجه بدن موج سوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fullest U چرخش با پشتک کامل
full U چرخش با پشتک کامل
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
pirouette U چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
pirouettes U چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
switchback U چرخش سریع 081 درجه
switchbacks U چرخش سریع 081 درجه
mapes U چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
pat lowe U جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
stalder circle U چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
rotation by ... U گردش [چرخش] به مقدار ... [ درجه دما یا زاویه]
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
cavalry man U سوار در سوار نظام
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
horsewomen U سوار
pieces U سوار
piece U سوار
troopers U سوار
horseback U سوار
in the saddle U سوار
outside ofa horse U سوار
trooper U سوار
boarded U سوار
horsewoman U سوار
board U سوار
wrenches U چرخش
wrenched U چرخش
wrench U چرخش
wheels U چرخش
swirls U چرخش
spins U چرخش
head rolling U سر چرخش
trolls U چرخش
troll U چرخش
swirling U چرخش
swirled U چرخش
swirl U چرخش
revolution U چرخش
spin U چرخش
revolutions U چرخش
volte face U چرخش
gyration U چرخش
turns U چرخش
turn U چرخش
gyrations U چرخش
whirlpools U چرخش اب
whirlpool U چرخش اب
circulation U چرخش
circulations U چرخش
rotational U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
rotation U چرخش
volte-face U چرخش
twirled U چرخش
whirled U چرخش
twirling U چرخش
whirling U چرخش
whirl U چرخش
whirls U چرخش
twirl U چرخش
wheel U چرخش
wheeling U چرخش
twirls U چرخش
horsewoman U سوار اسب
chevalier U سوار دلاور
bicyclist U دوچرخه سوار
canters U سوار اسب
biker U دوچرخه سوار
mounts U سوار کردن
horseman U اسب سوار
assemble U سوار کردن
mount U سوار کردن
assembled U سوار کردن
mounts U سوار شدن بر
assembles U سوار کردن
biker U موتورسیکلت سوار
jockey U چابک سوار
jockeys U چابک سوار
cyclists U دوچرخه سوار
horsemen U اسب سوار
mounted U سوار شده
rides U سوار شدن
ride U سوار شدن
cavalier U سرباز سوار
upping U سوار براسب سر پا
upped U سوار براسب سر پا
up U سوار براسب سر پا
surfer U موج سوار
cyclist U دوچرخه سوار
canter U سوار اسب
boot and saddle U سوار شوید
equestrian U اسب سوار
horsewomen U سوار اسب
board surfer U موج سوار
equestrian U چابک سوار
cantered U سوار اسب
cantering U سوار اسب
motorist U ماشین سوار
motorists U ماشین سوار
skim boarder U موج سوار
horseman U سوار کار
tobogganer U سورتمه سوار
reinsman U اسب سوار
modulate U سوار کردن
modulates U سوار کردن
cavalry U سوار زرهی
modulating U سوار کردن
cavalier U اسب سوار
fabricating U سوار کردن
Mt U سوار شدن
Mts U سوار شدن
get on U سوار شدن
enchase U سوار کردن
tobogganist U سورتمه سوار
acheval U سوار بر اسب
rig U سوار کردن
rigged U سوار کردن
rigs U سوار کردن
fabricates U سوار کردن
fabricated U سوار کردن
get in U سوار شدن
fabricate U سوار کردن
riders U سوار کار
rider U سوار کار
horse breaker U چابک سوار
horseback U سوار براسب
take up U سوار کردن
boaters U زورق سوار
modulation U سوار سازی
equitant U سوار بر اسب
equestrienne U زن اسب سوار
on board a ship U سوار کشتی
washine U موج سوار زن
armored cavalry U سوار زرهی
vedette U قراول سوار
on stilts U سوار چوب پا
mount U سوار شدن بر
horse man U اسب سوار
on shipboard U سوار کشتی
sidespin U چرخش انحرافی
helicopter U چرخش در هوا
sidespin U چرخش بیک سو
helicopters U چرخش در هوا
specific rotation U چرخش ویژه
sidespin U چرخش توپ
roll U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
pivoting U قابل چرخش
rotation U مقدار چرخش یک شی
wrests U چرخش پیچش
twist U چرخش بدن
twisting U چرخش بدن
twists U چرخش بدن
rotational speed U سرعت چرخش
rotational post U شغل در چرخش
rotatable U چرخش پذیر
compass swing U چرخش خط محوری
radius of giration U شعاع چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
stuff U چرخش توپ
stuffed U چرخش توپ
wresting U چرخش پیچش
wrested U چرخش پیچش
wrest U چرخش پیچش
rotation U چرخش دوران
proper rotation U چرخش متعارف
vertical scrolling U چرخش عمودی
stuffs U چرخش توپ
rolls U چرخش گردش
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
pivot ship U ناو چرخش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com