Perdic | چرخش و غلطیدن گوی بعقب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	backspin U	چرخش و غلطیدن گوی بعقب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	undercuts U	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
	undercut U	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
	three turn U	چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
	countered U	چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
	counter U	چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
	countering U	چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
	lay back spin U	چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
	drop mohawk U	چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
	rollover U	غلطیدن روی یا غلطیدن به پهلو
	mohawk U	چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
	swing roll U	چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
	back U	بعقب رفتن بعقب بردن
	backs U	بعقب رفتن بعقب بردن
	rolls U	غلطیدن
	rolled U	غلطیدن
	roll U	غلطیدن
	rolled U	غلطیدن ناو
	roll U	غلطیدن ناو
	rolls U	غلطیدن ناو
	western roll U	غلطیدن افقی از روی میله
	waltz three U	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
	rearwards U	بعقب
	resupine U	بعقب برگشته
	retroverted U	بعقب برگشته
	sternway U	حرکت بعقب
	reversion U	برگشتگی بعقب عود
	untread U	بعقب گام برداشتن
	receding U	دور شدن بعقب سرازیرشدن
	snowplow U	توقف با بردن پاشنه ها بعقب
	backcross U	چند پشت بعقب برگشتن
	recede U	دور شدن بعقب سرازیرشدن
	wavy U	جنبش بعقب و جلو متموج
	receded U	دور شدن بعقب سرازیرشدن
	recedes U	دور شدن بعقب سرازیرشدن
	retroflex U	خمیده بعقب قفا رفتن زبان
	hug the rail U	غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
	kick out U	وزن خود را بعقب تخته موج بردن
	pickup U	انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
	in irons U	نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
	climber U	پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
	single action U	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
	sealsking U	نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
	evolute U	بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
	twirled U	چرخش
	wrenches U	چرخش
	wrench U	چرخش
	wheel U	چرخش
	swirl U	چرخش
	twirl U	چرخش
	wrenched U	چرخش
	wheeling U	چرخش
	revolution U	چرخش
	troll U	چرخش
	spins U	چرخش
	head rolling U	سر چرخش
	spin U	چرخش
	trolls U	چرخش
	swirls U	چرخش
	levorotation U	چرخش به چپ
	swirling U	چرخش
	wheels U	چرخش
	revolutions U	چرخش
	circulations U	چرخش
	rotation U	چرخش
	turns U	چرخش
	turn U	چرخش
	swirled U	چرخش
	circulation U	چرخش
	whirlpools U	چرخش اب
	whirlpool U	چرخش اب
	whirls U	چرخش
	volte face U	چرخش
	gyrations U	چرخش
	volte-face U	چرخش
	gyration U	چرخش
	whirling U	چرخش
	rotational U	چرخش
	whirl U	چرخش
	whirled U	چرخش
	twirls U	چرخش
	twirling U	چرخش
	concentricity U	دقت چرخش
	body english U	چرخش بی اختیار
	twisting U	چرخش بدن
	compass swing U	چرخش خط محوری
	rolls U	چرخش گردش
	twists U	چرخش بدن
	rotation U	چرخش دوران
	rotation U	مقدار چرخش یک شی
	angle of rotation U	زاویه چرخش
	upturn U	چرخش ببالا
	axis of rotation U	محور چرخش
	stuffs U	چرخش توپ
	stuffed U	چرخش توپ
	stuff U	چرخش توپ
	forward dive U	شیرجه رو به اب با چرخش
	twist U	چرخش بدن
	rotational speed U	چرخش بر دقیقه
	varimax rotation U	چرخش واریماکس
	upward rotation U	چرخش رو به بالا
	upright spin U	چرخش ایستاده
	turn table U	میز چرخش
	trepan U	چرخش انحراف
	topspin U	چرخش توپ
	specific rotation U	چرخش ویژه
	sidespin U	چرخش توپ
	sidespin U	چرخش انحرافی
	sidespin U	چرخش بیک سو
	vertical scrolling U	چرخش عمودی
	williamson turn U	چرخش ویلیامسون
	number of revolutions U	چرخش بر دقیقه
	rev U	چرخش بر دقیقه
	rpm U	چرخش بر دقیقه
	revs per minute U	چرخش بر دقیقه
	revolutions per minute U	چرخش بر دقیقه
	turnabout U	چرخش به یک طرف
	rotational speed U	سرعت چرخش
	rotational post U	شغل در چرخش
	rotatable U	چرخش پذیر
	magnetic ritation U	چرخش مغناطیسی
	kick turn U	نیم چرخش
	improper rotation U	چرخش نامتعارف
	high spin U	چرخش زیاد
	radius of gyration U	شعاع چرخش
	gyoradius U	شعاع چرخش
	free rotation U	چرخش ازاد
	fractional turn U	چرخش کسری
	disrotatory motion U	چرخش ناهمسو
	cyclostat U	دستگاه چرخش
	turnabouts U	چرخش به یک طرف
	molecular rotation U	چرخش مولکولی
	radius of giration U	شعاع چرخش
	quartimax rotation U	چرخش کوارتیماکس
	proper rotation U	چرخش متعارف
	pivot ship U	ناو چرخش
	pivot point U	مرکز چرخش
	pick and roll U	ایجاد سد و چرخش
	speed of rotation U	چرخش بر دقیقه
	orthogonal rotation U	چرخش عمودی
	optical rotation U	چرخش نوری
	oblique rotation U	چرخش مایل
	conrotatory motion U	چرخش همسو
	turn-offs U	محل چرخش
	helicopters U	چرخش در هوا
	helicopter U	چرخش در هوا
	universal U	با چرخش ازاد
	revolutions U	چرخش دوران
	turning points U	نقطه چرخش
	tumbles U	چرخش اشفتگی
	tumbled U	چرخش اشفتگی
	tumble U	چرخش اشفتگی
	wrests U	چرخش پیچش
	chasing U	پایه چرخش
	chases U	پایه چرخش
	wresting U	چرخش پیچش
	wrested U	چرخش پیچش
	turn off U	محل چرخش
	turn-off U	محل چرخش
	wrest U	چرخش پیچش
	chase U	پایه چرخش
	revolution U	چرخش دوران
	pivoting U	قابل چرخش
	roll U	چرخش گردش
	spins U	چرخش به سرعت
	spin U	چرخش توپ
	spins U	چرخش توپ
	turning point U	نقطه چرخش
	chased U	پایه چرخش
	rolled U	چرخش گردش
	spin U	چرخش به سرعت
	gyrostatics U	مبحث چرخش اجسام
	evolution U	چرخش حرکت دورانی
	hindered rotation U	چرخش غیر ازاد
	pivot point U	نقطه چرخش ناو
	pinwheel U	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
	flow process U	جریان چرخش کار
	half circle U	چرخش نمیدایره ژیمناست
	pivot U	چرخش حول یک محور
	hindered rotation U	چرخش ممانعت شده
	jet turn U	چرخش موازی اسکی ها
	counter rotate U	چرخش بالاتنه در پیچ
	hinge U	لولا چرخش لولایی
	hinges U	لولا چرخش لولایی
	mutarotation U	تغییر چرخش نوری
	oblimax rotation U	چرخش مایل بیشینه
	oblimin rotation U	چرخش مایل کمینه
	optical rotatory dispersion U	پاشندگی چرخش نوری
	optical rotatory power U	قدرت چرخش نوری
	pivots U	چرخش حول یک محور
	pivoted U	چرخش حول یک محور
	dorro yoop chagi U	ضربه پا به بغل با چرخش
	rolled U	چرخش توپ والیبال
	caracole U	نیم چرخش اسب
	roll U	چرخش توپ والیبال
	period of roll U	زمان تناوب چرخش
	turning circle U	دایره چرخش ناو
	type face U	نوع چرخش یکان
	turning point U	نقطه لولای چرخش
	vertigo U	دوار سر چرخش بدور
	spinning U	چرخش [گردش] [دوران ]