English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unction U چرب زبانی
volubility U چرب زبانی
spiel U چرب زبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
orally U زبانی
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
lard U ارایش دادن چرب زبانی
abusive U بد زبانی تجاوز به عصمت
coax U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing U نوازش کردن چرب زبانی کردن
native U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
polyglot U چند زبانی
polyglots U چند زبانی
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
linguistic U زبانی
linguistically U زبانی
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
glibly U ازروی چرب زبانی
flippancy U بی ملاحظگی چرب زبانی
bilingual U دو زبانی
acclamation U اخذ رای زبانی
oral U زبانی
orals U زبانی
verbal U زبانی
abusiveness U بد زبانی
alpha librae U زبانی جنوبی کفه جنوبی
aphthongia U لالی زبانی
beta librae U کفه شمالی زبانی شمالی
bradyglossia U کندگویی زبانی
by parol U زبانی
by word of mounth U زبانی
by word of mouth U زبانی
nuncupative U زبانی
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
chattiness U بلبل زبانی
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
dumb language U زبان بی زبانی
glibness U چرب و نرم تر زبانی
glossal U زبانی
glossopharyngeal U زبانی حلقی
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
glottic U زبانی
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
illinois test of psycholinguistic U ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
knowledge of a language U دانستن زبانی
lapsus linguae U لغزش زبانی
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
lingua U زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
lingual U زبانی
lingual U حرف زبانی یا ذو لفی
lingual letters or linguals U حروف زبانی یا ذولقی
linguiform U زبانی
lingulate U زبانی شکل
lip deep U زبانی
lispling U تکلم نوک زبانی
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
monnolingual U یک زبانی
monolingual U یک زبانی
nuncupate U زبانی گفتن
nuncupatory U زبانی
professed love U دوستی زبانی
retrolingual U واقع در پشت زبان پس زبانی
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
sublingual U زیر زبانی
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
to fling d. U بد زبانی کردن
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
trilingual U سه زبانی
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
viva voce U زبانی
vivas voce U زبانی
vivas voce U زبانی شفاها`
vocabular U زبانی شفاهی
zubenelgenubi U زبانی جنوبی
spiel U چرب زبانی کردن
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com