Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fatty
U
چربی مانند
lipomatous
U
چربی مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
glycogenesis
U
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
Other Matches
lipoma
U
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fatter
U
چربی چربی دار
fattest
U
چربی چربی دار
fats
U
چربی چربی دار
fat
U
چربی چربی دار
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
greasily
U
با چربی
meager
U
بی چربی
lipid
U
چربی
lubricous
U
چربی
greasy
U
چربی
fat
U
چربی
lipide
U
چربی
greasiness
U
چربی
fats
U
چربی
fatter
U
چربی
myelin
U
چربی پی
oils
U
چربی
fatness
U
چربی
fatless
U
بی چربی
greased
U
چربی
fattest
U
چربی
grease
U
چربی
creaminess
U
چربی
adiposeness or diposity
U
چربی
greasing
U
چربی
thinnest
U
کم چربی
thin
U
کم چربی
oiling
U
چربی
oil
U
چربی
thins
U
کم چربی
oiliness
U
چربی
meagre
U
بی چربی
thinners
U
کم چربی
thinned
U
کم چربی
lard
U
چربی خوک
skim milk
U
شیر بی چربی
suint
U
چربی پشم
lipotropic
U
چربی سوز
vegtable fat
U
چربی گیاهی
grease
U
روغن چربی
wool grease
U
چربی پشم
greased
U
روغن چربی
lipoid
U
شبه چربی
lipuria
U
چربی در پیشاب
lipophilic
U
چربی دوست
lipophilic
U
چربی گرای
greasing
U
روغن چربی
sebaceous
U
چربی دار
wool fat
U
چربی پشم
whipping cream
U
خامهی پر چربی
blackhead
U
چربی دانه
blackheads
U
چربی دانه
flense
U
چربی گرفتن از
animal fat
U
چربی حیوانی
aliphatic
U
چربی دار
adipose tissue
U
بافت چربی
adipocere
U
چربی لاش
adipic
U
وابسته به چربی
grease trap
U
چربی گیر
fattiness
U
خاصیت چربی
grease trap
U
بازیابی چربی
comedo
U
چربی دانه
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
casein
U
پنیر بی چربی
leather head
U
چربی دانه
degreasing
U
اب کردن چربی
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
emulsions
U
ذرات چربی دراب
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
fatback
U
چربی پشت خوک
unsaturated fat
U
چربی اشباع نشده
saturated fats
U
چربی اشباع شده
greasily
U
به شکل روغن یا چربی
blobber
U
چربی یاپیه نهنگ
lipolysis
U
تجزیه وتحلیل چربی
saturated fat
U
چربی اشباع شده
emulsion
U
ذرات چربی دراب
lard
U
گوشت خوک چربی زدن
butyrometer
U
الت سنجش چربی شیر
blubbering
U
چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat
U
پلی چربی اشباع نشده
blubber
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered
U
چربی اوردن هایهای گریستن
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
I clinched a lucrative deal.
U
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
lanoloin
U
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
lactoscope
U
شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipid
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipotropic
U
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipide
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
fats
U
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fattest
U
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fat
U
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter
U
چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin
U
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
string
U
نخ مانند
analog
U
مانند
and so on
U
و مانند ان
analogue
U
مانند
after the example of
U
مانند
analogues
U
مانند
unprecedentedly
U
بی مانند
unique
U
بی مانند
anthoid
U
گل مانند
impish
U
جن مانند
toughest
U
پی مانند
floriform
U
گل مانند
fluty
U
نی مانند
unequaled
U
بی مانند
reedier
U
نی مانند
reediest
U
نی مانند
reedy
U
نی مانند
plumose
U
پر مانند
arundinaceous
U
نی مانند
pipelike
U
نی مانند
argillaceous
U
رس مانند
similar
U
مانند
argillaceous
U
گل مانند
aquiform
U
اب مانند
fulidal
U
اب مانند
castellated
U
دژ مانند
goatish
U
بز مانند
gypsiferous
U
گچ مانند
frothy
U
کف مانند
without an e.
U
بی مانند
liplike
U
لب مانند
womanlike
U
زن مانند
blotchy
U
لک مانند
foggy
U
مانند مه
foggiest
U
مانند مه
foggier
U
مانند مه
etc
U
و مانند آن
lambdoid
U
مانند
unapproachable
U
بی مانند
analogous
U
مانند
icily
U
یخ مانند
as
U
مانند
near
U
مانند
myrtle formed
U
اس مانند
vide
U
مانند
tougher
U
پی مانند
tough
U
پی مانند
mammilliform
U
مانند
mammilary
U
مانند
nears
U
مانند
nearing
U
مانند
nearest
U
مانند
nearer
U
مانند
neared
U
مانند
near-
U
مانند
plumelike
U
پر مانند
inapproachable
U
بی مانند
unprecedented
U
بی مانند
etcetera
U
و مانند ان
incomparable
U
بی مانند
feathery
U
پر مانند
uniquely
U
بی مانند
simulant
U
مانند
threadlike
U
نخ مانند
filiform
U
نخ مانند
unparalleled
U
بی مانند
unequalled
U
بی مانند
similiar
U
مانند
capillaceous
U
مانند نخ
penniform
U
پر مانند
capitate
U
مانند سر
inimitable
U
بی مانند
tendinous
U
بی مانند
encephaloid
U
مخ مانند
thready
U
نخ مانند
digitiform
U
انگشت مانند
gummiferous
U
صمغ مانند
discoid
U
قرص مانند
vermicular
U
کرم مانند
disclike
U
صفحه مانند
grasslike
U
علف مانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com