English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lipuria U چربی در پیشاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lipoma U تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble U قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fats U چربی چربی دار
fatter U چربی چربی دار
fattest U چربی چربی دار
fat U چربی چربی دار
water U پیشاب
lant U پیشاب
urine U پیشاب
waters U پیشاب
watering U پیشاب
watered U پیشاب
urinary U پیشاب دان
urinate U پیشاب کردن
haematuria U پیشاب خونی
urolith U سنگ پیشاب
urinated U پیشاب کردن
emictory U پیشاب اور
dysury U پیشاب فشاردار
urinates U پیشاب کردن
urinals U فرف پیشاب
urinal U فرف پیشاب
ischuria U حبس پیشاب
ischury U حبس پیشاب
lactosuria U پیشاب لاکتوزدار
urea U ماده پیشاب
suppression of the urine U حبس پیشاب
urinary meatus U مجرای پیشاب
red water U پیشاب خونی
pellicle of the urme U قوام پیشاب
oxaluria U یا نمک ان در پیشاب
urinalysis U پیشاب سنجی
oliguresis U پیشاب بسیار کم
melanuria U پیشاب سیاه
urinary bladder U پیشاب دان
urinary orangs U اندامهای پیشاب
urinmeter U پیشاب سنج
urethra U مجرای پیشاب
urinating U پیشاب کردن
brights disease U تراوش پیشاب سفید
urethral U وابسته به مجرای پیشاب
hydragogue U پیشاب اور مدر
phosphaturia U وجود فوسفات زیاد در پیشاب
hydragogue U داروی پیشاب اور یادافع اب
urinoscopy U پیشاب بینی امتحان ادرار فسر
urinology U گفتاردرپیشاب مبحث ادرار پیشاب شناسی
urethritis U اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
mezereum U پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
creaminess U چربی
fats U چربی
adiposeness or diposity U چربی
oiliness U چربی
myelin U چربی پی
meager U بی چربی
grease U چربی
fattest U چربی
lipid U چربی
fatness U چربی
greasiness U چربی
greasily U با چربی
fatter U چربی
fatless U بی چربی
lubricous U چربی
meagre U بی چربی
oils U چربی
oiling U چربی
oil U چربی
greasing U چربی
thin U کم چربی
greased U چربی
thins U کم چربی
fat U چربی
lipide U چربی
greasy U چربی
thinners U کم چربی
thinned U کم چربی
thinnest U کم چربی
grease trap U چربی گیر
suint U چربی پشم
sebaceous U چربی دار
adipic U وابسته به چربی
lipoid U شبه چربی
fattiness U خاصیت چربی
vegtable fat U چربی گیاهی
wool fat U چربی پشم
lipotropic U چربی سوز
wool grease U چربی پشم
lipophilic U چربی دوست
lipomatous U چربی مانند
whipping cream U خامهی پر چربی
skim milk U شیر بی چربی
lipophilic U چربی گرای
blackheads U چربی دانه
grease U روغن چربی
degreasing U اب کردن چربی
casein U پنیر بی چربی
leather head U چربی دانه
comedo U چربی دانه
blackhead U چربی دانه
aliphatic U چربی دار
animal fat U چربی حیوانی
adipose tissue U بافت چربی
greased U روغن چربی
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
fatty U چربی مانند
adipocere U چربی لاش
grease trap U بازیابی چربی
greasing U روغن چربی
flense U چربی گرفتن از
lard U چربی خوک
blobber U چربی یاپیه نهنگ
emulsion U ذرات چربی دراب
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
emulsions U ذرات چربی دراب
greasily U به شکل روغن یا چربی
unsaturated fat U چربی اشباع نشده
emulsioned U ذرات چربی دراب
lipolysis U تجزیه وتحلیل چربی
saturated fats U چربی اشباع شده
emulsioning U ذرات چربی دراب
saturated fat U چربی اشباع شده
lubricity U شهوانی بودن چربی
fatback U چربی پشت خوک
blubbers U چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered U چربی اوردن هایهای گریستن
lard U گوشت خوک چربی زدن
butyrometer U الت سنجش چربی شیر
poly unsaturated fat U پلی چربی اشباع نشده
blubber U چربی اوردن هایهای گریستن
blubbering U چربی اوردن هایهای گریستن
I clinched a lucrative deal. U معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
lanoloin U چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lardoon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope U شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipid U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipide U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
fattest U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fat U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fats U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
strangury U پیشاب چکه چکه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com