English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rushlight U چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rush candle U شمع پیزر فتیله
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
photoglyph U صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
bulrush U پیزر
bulrushes U پیزر
lucernal U چراغی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
it is insensitive to light U روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink U روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
snuffer U وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
moderator lamp U چراغی که ریزش نفت انرامیتوان میزان کرد
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
seton U فتیله
penicil U فتیله
noseing U فتیله
tents U فتیله
lunt U فتیله
lint U فتیله
nosing U فتیله
wicks U فتیله
dossil U فتیله
tent U فتیله
wick U فتیله
touch paper U فتیله
tinder U فتیله فندک
wicking U فتیله سازی
tindery U فتیله فندک
detonating cord U فتیله انفجاری
detonation cord U فتیله چاشنی
touch hole U جای فتیله
fuse U فتیله گذاشتن در
candlewick U فتیله شمع
fused U فتیله گذاشتن در
snuff U نوک فتیله
sliver U فتیله نخ بریدن
bead U مهره فتیله
beads U مهره فتیله
ignitor U فتیله انفجاری
halfround pointing U بندکشی فتیله
powder train U فتیله باروتی
ductility U فتیله واری
explosive train U فتیله انفجاری
primacord U فتیله انفجاری
fusee U فتیله دینامیت
lint U کهنه فتیله
wicking U فتیله گذاری
ovolo U فتیله تخم مرغی
cable moulding U فتیله نیمگرد یا گرد
quick match U فتیله توپ یا ترقه
ductility U خاصیت فتیله شدن
detonation cord U فتیله منفجر کننده
tops U فتیله [قبل از تبدیل شدن به نخ]
fused U فتیله مواد منفجره فیوز
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
ogee U فتیله یا چفت بصورت اس یاوارونه
fuse U فتیله مواد منفجره فیوز
wick U چیزی که بجای فتیله بکار رود
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
wicks U چیزی که بجای فتیله بکار رود
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
coordinated illumination U روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
linstock U چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
peeps U روشنایی کم
lightest U روشنایی
peeped U روشنایی کم
lighting U روشنایی
peep U روشنایی کم
luminosity U روشنایی
lighted U روشنایی
illumination U روشنایی
luminance U روشنایی
light U روشنایی
night light U روشنایی شب
clearness U روشنایی
peeping U روشنایی کم
rushlight U روشنایی کم
illuminations U روشنایی
lightness U روشنایی
electric lighting U روشنایی
luminouity U روشنایی
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
illuminating beam U پرتو روشنایی
looms U هاله روشنایی
illuminating engineering U تکنیک روشنایی
loomed U هاله روشنایی
loom U هاله روشنایی
light brightness control U کنترل روشنایی
illumniation aperture U روزنه روشنایی
illuminating engineering U مهندسی روشنایی
looming U هاله روشنایی
illuminating aperture U روزنه روشنایی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
illuminating fixture U لوازم روشنایی
illuminating gas U گاز روشنایی
lighting control U کنترل روشنایی
light adaptation U انطباق با روشنایی
lambert U واحد روشنایی
light control U کنترل روشنایی
glimmered U روشنایی ضعیف
intensity of illumination U شدت روشنایی
intensity level U سطح روشنایی
incandescent lamp U لامپ روشنایی
glimmers U روشنایی ضعیف
image brightness U روشنایی تصویر
illuminator U وسیله روشنایی
illuminator U دستگاه روشنایی
illumination method U سبک روشنایی
illumination method U روش روشنایی
illumination change U تعویض روشنایی
illuminating system U سیستم روشنایی
indirect lighting U روشنایی غیرمستقیم
light conditions U نسبتهای روشنایی
fluorescent light U روشنایی فلورسنت
luminosity U بازده روشنایی
direct lighting U روشنایی مستقیم
lighting battery U باتری روشنایی
decorative ligthing U روشنایی تزیینی
country life U زندگی روشنایی
continuous illumination U روشنایی مداوم
constant luminance U روشنایی ثابت
ceiling light U روشنایی سقفی
glimmering U روشنایی ضعیف
brightness signal U پیام روشنایی
asterism U روشنایی و نور
phosphorescence U روشنایی شب تابی
glimmerings U روشنایی ضعیف
ray U روشنایی تشعشع
glares U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
flash U روشنایی مختصر
flashed U روشنایی مختصر
illuminance U شدت روشنایی
optics U علم روشنایی
gaslight U روشنایی گاز
full beam spread U باندکامل روشنایی
brightness control U پیچ روشنایی
glimmer U روشنایی ضعیف
illumination U شدت روشنایی
emergency lighting U روشنایی اضطراری
illuminations U شدت روشنایی
electric light U روشنایی برقی
earth shine U روشنایی خاکستری
candlelight U روشنایی شمع
earth light U روشنایی خاکستری
flashes U روشنایی مختصر
artifical light U روشنایی مصنوعی
glare U روشنایی زننده
luminous intensity U شدت روشنایی
lighting set U دستگاه روشنایی
lighting scheme U ترتیب روشنایی
lighting plant U تاسیسات روشنایی
lighting mains U خط روشنایی اصلی
luminous power U قوه روشنایی
lighting line U سیم روشنایی
lux meter U روشنایی سنج
lighting feeder U تهیه روشنایی
lighting outlet U خروجی روشنایی
lighting switch U کلید روشنایی
lighting transformer U مبدل روشنایی
lighting unit U واحد روشنایی
luminous flux U فلوی روشنایی
luminous flux U شار روشنایی
luminous flux U شاره روشنایی
luminous efficiency U راندمان روشنایی
luminous efficiency U ضریب روشنایی
luminance decay U کم شدن روشنایی
luminance channel U کانال روشنایی
ligting conditions U نسبتهای روشنایی
lighting engineering U مهندسی روشنایی
light fluctuation U نوسان روشنایی
search light illumination U روشنایی با نورافکن
incandescence U روشنایی سیمابی
street lighting U روشنایی خیابان
sustained illumination U روشنایی مداوم
light meter U روشنایی سنج
sustained illumination U روشنایی پایدار
room lighting U روشنایی اطاق
photometer U روشنایی سنج
lighting effect U اثر روشنایی
lighting source U منبع روشنایی
light point U منبع روشنایی
phot U واحد روشنایی
photology U دانش روشنایی
light gap U فاصله روشنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com