English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blarney U چاپلوسی مداهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fraise U چاپلوسی چاپلوسی کردن
glozing U مداهنه
obsequiousness U مداهنه
fawning U مداهنه
grease U مداهنه
greasing U مداهنه
greased U مداهنه
glozingly U ازروی مداهنه
to oil one's tongue U مداهنه کردن
fawning U مداهنه کننده
unction U مرهم مداهنه
fawningly U مداهنه کنان
toadyism U مداهنه کاسه لیسی
toady U کاسه لیس مداهنه کردن
unctuous U چرب و نرم مداهنه امیز
soft soap U چاپلوسی
flunkeyism U چاپلوسی
soft-soap U چاپلوسی
obsequiousness U چاپلوسی
soft-soaped U چاپلوسی
soft-soaps U چاپلوسی
soft-soaping U چاپلوسی
lip-service U چاپلوسی
lip service U چاپلوسی
flattery U چاپلوسی
toadyism U چاپلوسی
sycophancy U چاپلوسی
subserviency U چاپلوسی
sliminess U چاپلوسی
subservience U چاپلوسی
adulation U چاپلوسی
to speak with a sweet tongue <idiom> U چاپلوسی کردن
gloze U چاپلوسی کردن
truckle U چاپلوسی کردن
to talk with the tongues of angels <idiom> U چاپلوسی کردن
to oil one's tongue U چاپلوسی کردن
sweet talk U چاپلوسی کردن
subservience or cy U کمک چاپلوسی
fleech U چاپلوسی کردن
buttering U چاپلوسی کردن
buttered U چاپلوسی کردن
butter U چاپلوسی کردن
wagtail U چاپلوسی کردن
wagtails U چاپلوسی کردن
flatters U چاپلوسی کردن
collogue U چاپلوسی کردن
flatter U چاپلوسی کردن
butters U چاپلوسی کردن
soft-soaping U چاپلوسی کردن تملق
greasing U چاپلوسی روغن زدن
greased U چاپلوسی روغن زدن
play up to someone <idiom> U با چاپلوسی سودبدست آوردن
pour it on thick <idiom> U ماهرانه چاپلوسی کردن از
soft-soaped U چاپلوسی کردن تملق
grease U چاپلوسی روغن زدن
double talk U چاپلوسی و زبان بازی
cajole U گول زدن چاپلوسی
cajoled U گول زدن چاپلوسی
soft-soaps U چاپلوسی کردن تملق
lay it on with trowel U اشکارا چاپلوسی کردن
soft-soap U چاپلوسی کردن تملق
soft soap U چاپلوسی کردن تملق
cajoles U گول زدن چاپلوسی
cajoling U گول زدن چاپلوسی
to schmooze somebody U برای کسی چاپلوسی کردن
to butter somebody up U برای کسی چاپلوسی کردن
to pander to somebody's ego <idiom> U برای کسی چاپلوسی کردن
courtliness U نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
To sponge on some one . U کاسه لیسی کردن ( چاپلوسی کردن یا انگه شدن )
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
blandish U نوازش کردن چاپلوسی کردن
suck up to some one U پیش کسی خود شیرینی کردن پیش کسی چاپلوسی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com