English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jack-knife U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knives U چاقوی بزرگ جیبی
jackknife U چاقوی بزرگ جیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pocket knife U چاقوی جیبی
pocket knives U چاقوی جیبی
pocketknife U چاقوی جیبی
penknife U چاقوی کوچک جیبی
penknives U چاقوی کوچک جیبی
pigsticker U چاقوی بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
spuds U چاقوی کوتاه
dissecting knife U چاقوی تشریح
flick-knives U چاقوی ضامندار
drawknife U چاقوی دو دسته
three bladed knife U چاقوی سه تیغه
circular cutter head U چاقوی گرد
spud U چاقوی کوتاه
flick-knife U چاقوی ضامندار
the knife U چاقوی جراحی
moon knife U چاقوی هلالی
case knife U چاقوی جلد دار
drawingknife U چاقوی دوسردسته دار
drawshave U چاقوی دوسردسته دار
clasp knife U چاقوی ضامن دار
catling U چاقوی تشریح یاجراحی
switchblade knife U چاقوی ضامن دار
bistoury U چاقوی کوچک جراحی
keratome U چاقوی قرینه شکافی
scalpel U چاقوی کالبد شکافی
scalpel U چاقوی کوچک جراحی
scalpels U چاقوی کوچک جراحی
moon knife U چاقوی پوست تراشی
sheath knife U چاقوی غلاف دار
keratotome U چاقوی قرنیه شکافی
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
scalpels U چاقوی کالبد شکافی
pruning knife U چاقوی شاخه زنی
sheath knives U چاقوی غلاف دار
pocket-sized U جیبی
vest pocket U جیبی
bolo U چاقوی بلند یک لبه قداره
carving knife U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
hack knife U چاقوی مخصوص برش کامل
cultrate U بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated U بشکل چاقوی شاخه زنی
carving knives U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
pocket U کوچک جیبی
pocket handkerchiefs U دستمال جیبی
pocket handkerchief U دستمال جیبی
pocketing U پارچه جیبی
pockets U کوچک جیبی
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket pistol U طپانچه جیبی
pocket meter U سنجه جیبی
pocket computer U کامپیوتر جیبی
wallets U کیف جیبی
wallet U کیف جیبی
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket calculators U حسابگر جیبی
pocket calculator U حسابگر جیبی
pocket watch U ساعت جیبی
pocketbooks U کتاب جیبی
tangency U حالت جیبی
pocketbook U کتاب جیبی
trench knitfe U چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
focusing glass U ذره بین جیبی
billfolds U کیف جیبی اسکناس
billfold U کیف جیبی اسکناس
pocket edition U چاپ جیبی کتاب
watches U ساعت جیبی و مچی
watched U ساعت جیبی و مچی
watch U ساعت جیبی و مچی
watching U ساعت جیبی و مچی
folding rulers U خط کش های جیبی [ابزار]
pocket calculator U ماشین حساب جیبی
hand calculator U ماشین حساب جیبی
pocket rules U خط کش های جیبی [ابزار]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pin money U پول جیبی شوهر به همسرش
solar calculator U ماشین حساب جیبی خورشیدی
billfolds U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
hook knife U چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
micro- U نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
folding knife U کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
graves U بزرگ
grave U بزرگ
gravest U بزرگ
king size U بزرگ
egregious U بزرگ
adults U بزرگ
large sized U بزرگ
adult U بزرگ
dignified U بزرگ
large sized a U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
extensive U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
of a large size U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
immane U بزرگ
gate U در بزرگ
bandog U سگ بزرگ
big U بزرگ
bigger U بزرگ
gates U در بزرگ
great U بزرگ
biggest U بزرگ
great- U بزرگ
greatest U بزرگ
majestic U بزرگ
voluminous U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
hugeous U بزرگ
eminent U بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
full bottomed U بزرگ
decuman U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
vast U بزرگ
nonus U بزرگ
grossing U بزرگ
megapod U بزرگ پا
grossest U بزرگ
grosses U بزرگ
majuscule U بزرگ
swith U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
majoring U بزرگ
majored U بزرگ
major U بزرگ
extras U بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
high U بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
swingeing U بزرگ
majuscular U بزرگ
spankings U بزرگ
jumbo U بزرگ
massively U بزرگ
grossed U بزرگ
jumbos U بزرگ
massive U بزرگ
vasty U بزرگ
gross U بزرگ
stour U بزرگ
spanking U بزرگ
propylon U در بزرگ
grosser U بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
archduke U دوک بزرگ
emporium U بازار بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
heavyweights U بزرگ و سنگین
archbshop U اسقف بزرگ
emporia U بازار بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
land mass U سرزمین بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
aggrandise U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com