Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spot footing
U
پی مجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
several
U
مجزا
half
U
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
word
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
string
U
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
pitch
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitches
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
fan
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
micro
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
abstract
U
مجزا کردن
abstracting
U
مجزا کردن
abstracts
U
مجزا کردن
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
register
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
item
U
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
items
U
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
stereo
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
lone
U
مجزا ومنفرد
cell
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cells
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
abstracted
U
مجزا
apart
U
مجزا غیرهمفکر
microprocessor
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
distinct
U
مجزا
highlight
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
isolate
U
مجزا کردن
isolates
U
مجزا کردن
isolating
U
مجزا کردن
separate
U
مجزا جدا جدا کردن
separate
U
مجزا کردن
separated
U
مجزا جدا جدا کردن
separated
U
مجزا کردن
separates
U
مجزا جدا جدا کردن
separates
U
مجزا کردن
facility
U
ساختمان بزرگ مجزا
step
U
واحد مجزا
stepping
U
واحد مجزا
discrimination
U
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
separable
U
مجزا
isle
U
مجزا کردن
isles
U
مجزا کردن
insulate
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulate
U
با عایق مجزا کردن
insulate
U
جدا کردن مجزا کردن
insulates
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulates
U
با عایق مجزا کردن
insulates
U
جدا کردن مجزا کردن
insulating
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulating
U
با عایق مجزا کردن
insulating
U
جدا کردن مجزا کردن
distinguishing
U
مجزا
bead
U
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
beads
U
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
discrete
U
مجزا
can
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
abstractedly
U
بطور مجزا
acheval
U
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
apartfrom
U
مجزا از
canalization
U
به صورت مجزا دراوردن
caption code
U
رمز نویسی با متن مجزا
comma delimited file
U
فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
cut sheet feeder
U
تغذیه کننده کاغذ مجزا
decollate
U
مجزا کردن
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
decollator
U
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
disassemble
U
مجزا کردن
discrete packets
U
بستههای مجزا
discrete particle
U
ذره مجزا
discrete source
U
چشمههای مجزا
discrete values
U
مقادیر مجزا
discretely
U
بطور مطلق یا مجزا
disjunct
U
مجزا
ditinct
U
مجزا
draw off
U
جدا کردن مجزا کردن
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
garrison house
U
پادگان مجزا
indiscrete
U
غیر مجزا
individ
U
بطور مجزا شخصا
individual controls
U
کنترلهای مجزا
individual units
U
یکانهای منفرد یا مجزا
individuate
U
مجزا کردن جدا کردن
isolated double bond
U
پیوند دوگانه مجزا
knock down
U
مجزا
Other Matches
single line
U
خط مجزا
free-standing
U
مجزا
detached
U
ستون مجزا
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
separate sewer
U
شبکه مجزا
separate loading
U
مهمات مجزا
single line
U
ردیف مجزا
separate ammunition
U
مهمات مجزا
semidetached
U
نیمه مجزا
seclude
U
مجزا کردن
knock down
U
مجزا کردن
separate loading
U
مجزا پرشونده
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
matrix isolation spectroscopy
U
طیف بینی مجزا شده درماتریس
scalar
U
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
trivial segmentation
U
ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
packet switching
U
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
texel
U
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
red, green, blue
U
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
pixel
U
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
scalar
U
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
split unit
U
یکان جدا شده یا مجزا شده
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com