English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
union U پیوند اتحادیه اتصالی
unions U پیوند اتحادیه اتصالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
universal joints U اتصالی گردان چهارشاخه گاردان اتصالی ازاد یا هرزگرد
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
unionism U اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
hydrogen bonding U پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
joint U اتصالی
slings U اتصالی
slinging U اتصالی
linkage U اتصالی
linkages U اتصالی
short circuit U اتصالی
sling U اتصالی
symphyseal U اتصالی
syndetic U اتصالی
tie down U اتصالی
connector U اتصالی
joint weld U جوشکاری اتصالی
pitman U میله اتصالی
shorter U اتصالی پیداکردن
short U اتصالی پیداکردن
shortest U اتصالی پیداکردن
tag line U کابل اتصالی
short circuit U اتصالی مدار
interconnection U اتصالی داخلی
tie U تیر اتصالی
ties U تیر اتصالی
fitting piece U تکه اتصالی
coupling resistance U مقاومت اتصالی
access road U راه اتصالی
coupling capacity U فرفیت اتصالی
adopter U لوله اتصالی
joint bolt U پیچ و مهره اتصالی
double break knife switch U کلید تیغهای دو اتصالی
holds U گیره اتصالی نگهدارنده
hold U گیره اتصالی نگهدارنده
ST connector U اتصالی در انتهای فیبرنوری
terret U حلقه اتصالی قلاده گردن سگ
bonding U گیره اتصالی اتصال بدنه
territ U حلقه اتصالی قلاده گردن سگ
coupling measuring set U دستگاه اندازه گیری اتصالی
married failure U عمل نکردن اتصالی مین
multiple series condenser U خازن متغیر چند اتصالی
toggle U میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
short U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
shorter U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
shortest U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
toggles U میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
extensions U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
foundation joint U درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
extension U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
short circuit U اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
connexions U اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
earth U اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths U اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
connection U اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
plugs U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
joysticks U مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
joystick U مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
plug U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
remotest U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
D type connector U اتصالی که شبیه حرف D است . که مانع از نصب برعکس میشود
port U مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
plugging U اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
remoter U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
expansion U اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
remote U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
i/o U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
input U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
interface U مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interfaces U مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
inputted U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
union U اتحادیه
unions U اتحادیه
confederacy U اتحادیه
federation U اتحادیه
federations U اتحادیه
confederacies U اتحادیه
fraternity U اتحادیه
fraternities U اتحادیه
guild U اتحادیه
guilds U اتحادیه
leagues U اتحادیه
league U اتحادیه
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
trade union U اتحادیه اصناف
trades unions U اتحادیه صنفی
labor unions U اتحادیه کارگران
economic union U اتحادیه اقتصادی
trade union U اتحادیه صنفی
customs union U اتحادیه گمرکی
custom union U اتحادیه گمرکی
corporatism U صنف اتحادیه
union <adj.> U اتحادیه کارگری
unionist U عضو اتحادیه
incorporator U کارمند اتحادیه
industrial union U اتحادیه صنعتی
unionists U عضو اتحادیه
defensive league U اتحادیه دفاعی
circuits U اتحادیه کنفرانس
circuit U اتحادیه کنفرانس
trade union U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه تجاری
trades unions U اتحادیه بازرگانی
trades unions U اتحادیه تجارتی
wheel U اتحادیه ورزشی
wheeling U اتحادیه ورزشی
wheels U اتحادیه ورزشی
craft union U اتحادیه صنفی
union <adj.> U اتحادیه صنفی
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
corporativism U صنف اتحادیه
company union U اتحادیه شرکت
association football U اتحادیه فوتبال
business union U اتحادیه بازرگانی
trades unions U اتحادیه تجاری
trades unions U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه بازرگانی
trade union U اتحادیه تجارتی
trade unions U اتحادیه اصناف
trade unions U اتحادیه صنفی
trade unions U اتحادیه کارگری
trade unions U اتحادیه تجاری
trade unions U اتحادیه بازرگانی
trade unions U اتحادیه تجارتی
trades unions U اتحادیه اصناف
citcuit U اتحادیه بازیها
syndicates U اتحادیه صنفی
syndicate U اتحادیه صنفی
labour union U اتحادیه کارگران
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
syndicalism U اتحادیه گرایی
labor service U اتحادیه کارگران
labourunion U اتحادیه کارگران
lague U مجمع اتحادیه
union U اتحاد اتحادیه
offensive league U اتحادیه تهاجمی
vertical union U اتحادیه صنعتی
labor union U اتحادیه کارگری
unions U اتحاد اتحادیه
labor union U اتحادیه کارگران
labor unions U اتحادیه کارگری
outputs U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
PCMCIA U مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
carpet exporters union U اتحادیه صادرکنندگان فرش
trade unionist U عضو اتحادیه صنفی
trade unionists U عضو اتحادیه صنفی
division U اتحادیه باشگاههای حرفهای
pan american union U اتحادیه پان امریکن
leaguer U محاصره عضو اتحادیه
non union U جدا از اتحادیه صنفی
syndicator U تشکیل دهنده اتحادیه
to unionize [American E] U بشکل اتحادیه درآوردن
syndicate U اتحادیه تشکیل دادن
syndicates U اتحادیه تشکیل دادن
to unionise [British E] U بشکل اتحادیه درآوردن
syndicate U تشکیل اتحادیه دادن
trusts U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted U اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicates U تشکیل اتحادیه دادن
international union U اتحادیه بین المللی
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
divisions U اتحادیه باشگاههای حرفهای
D SUB connector U ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
port [software] U دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
MIDI interface card U کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
cartel U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
u.f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای اروپا
cartels U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
the miner's f. U اتحادیه یاپیمان کان کنان
guild U اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds U اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
ORIA U اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
afips U اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federates U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
a ban from flying in the EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionizes U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federated U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizing U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionised U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
imping U پیوند
colligation U پیوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com