Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attach
U
پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches
U
پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching
U
پیوست کردن ضمیمه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annexes
U
ضمیمه کردن ضمیمه
annexing
U
ضمیمه کردن ضمیمه
annex
U
ضمیمه کردن ضمیمه
appending
U
اویختن پیوست کردن
appended
U
اویختن پیوست کردن
appends
U
اویختن پیوست کردن
append
U
اویختن پیوست کردن
affix
U
ضمیمه کردن
accompanies
U
ضمیمه کردن
affixes
U
ضمیمه کردن
enclose
U
ضمیمه کردن
encloses
U
ضمیمه کردن
attach
U
ضمیمه کردن
attaches
U
ضمیمه کردن
affixed
U
ضمیمه کردن
subjoin
U
ضمیمه کردن
append
U
ضمیمه کردن
accompanied
U
ضمیمه کردن
attaching
U
ضمیمه کردن
enclosing
U
ضمیمه کردن
tack
U
ضمیمه کردن
tag
U
ضمیمه کردن
tags
U
ضمیمه کردن
accompany
U
ضمیمه کردن
adject
U
ضمیمه کردن
affixing
U
ضمیمه کردن
tacks
U
ضمیمه کردن
tacked
U
ضمیمه کردن
tacking
U
ضمیمه کردن
add
U
ضمیمه کردن
attachment
U
توقیف کردن ضمیمه
scheduled
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedules
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplement
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplemented
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplements
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
excursus
U
مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
appendages
U
پیوست
tie bar
U
پیوست
annexing
U
پیوست
clutch
U
پیوست
clutched
U
پیوست
clutches
U
پیوست
clutching
U
پیوست
enclosures
U
پیوست
appendage
U
پیوست
annexation
U
پیوست
therewith
U
به پیوست
bond
U
پیوست
annexes
U
پیوست
annex
U
پیوست
appendixes
U
پیوست
constipation
U
پیوست
enclosure
U
پیوست
coupling
U
پیوست
appendix
U
پیوست
artillery annex
U
پیوست توپخانه
dog clutch
U
پیوست دندانهای
sleeve coupling
U
پیوست تزویجی
unites
U
بهم پیوست
impedance coupling
U
پیوست امپدانس
unite
U
بهم پیوست
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
coupling element
U
عنصر پیوست
flange coupling
U
پیوست صفحهای
coupling resistance
U
مقاومت پیوست
coupling of circuits
U
پیوست مدارها
jaw clutch coupling
U
پیوست دندانه
coupling factor
U
ضریب پیوست
clutch coupling
U
پیوست کلاج
transformer coupling
U
پیوست ترانسفورماتور
enclosed
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
uniting
U
بهم پیوست
mains coupling
U
پیوست شبکه
electron coupling
U
پیوست الکترونی
inductance coupling
U
پیوست القائی
attached
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
annexed
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
reunion
U
باز پیوست
inductive flux linkage
U
پیوست القائی
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
affixed
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
inductive exposure
U
پیوست القائی
inductive coupling
U
پیوست القائی
attributed
<adj.>
<past-p.>
U
پیوست شده
input coupling
U
پیوست ورودی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعاتی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعات
intermediate coupling
U
پیوست واسطه
reunions
U
باز پیوست
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
main coupling transformer
U
ترانسفورماتور پیوست شبکه
impedance feedback
U
پیوست برگشت امپدانس
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
hose coupling
U
پیوست لوله پلاستیکی
coupling impedance
U
مقاومت فاهری پیوست
coupling coil
U
سیم پیچ پیوست
inductive feedback
U
پیوست برگشت وارونه القائی
coupling instability
U
نااستواری پیوست تزلزل تزویج
railroad coupling
U
پیوست یا تزویج راه اهن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
enclosing
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclose
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses
U
به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
complement
U
ضمیمه
exhibit
U
ضمیمه
complementing
U
ضمیمه
exhibited
U
ضمیمه
exhibits
U
ضمیمه
complements
U
ضمیمه
addendum
U
ضمیمه
exhibiting
U
ضمیمه
including
U
به ضمیمه
amendment
U
ضمیمه
attachment
U
ضمیمه
addenda
U
ضمیمه
insertion
U
ضمیمه
complemented
U
ضمیمه
comprising
<prep.>
U
به ضمیمه
amendments
U
ضمیمه
accompaniment
U
ضمیمه
supplementing
U
ضمیمه
supplemented
U
ضمیمه
attached
U
ضمیمه
supplement
U
ضمیمه
annexing
U
ضمیمه
accompaniments
U
ضمیمه
including
<prep.>
U
به ضمیمه
supplements
U
ضمیمه
appendages
U
ضمیمه
thereto attached
U
ضمیمه به ان
inclusive of
<prep.>
U
به ضمیمه
appendix
U
ضمیمه
appendage
U
ضمیمه
appendixes
U
ضمیمه
accompanying
U
ضمیمه
appendices
U
ضمیمه
enclosures
U
ضمیمه
enclosure
U
ضمیمه
appurtenence
U
ضمیمه
annex
U
ضمیمه
apendix
U
ضمیمه
appendant
U
ضمیمه
appurtenance
U
ضمیمه
annexes
U
ضمیمه
annexed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
vermiform appendix
U
ضمیمه اعور
affixed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
attributed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
appendixes
U
ضمیمه ذیل
postscript
U
ضمیمه کتاب
postscripts
U
ضمیمه کتاب
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
attached
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
enclosed
U
ضمیمه شده
enclosed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
extrinsic
U
جزئی ضمیمه
appendix
U
ضمیمه ذیل
cirrus
U
اویز ضمیمه
codicil
U
ضمیمه وصیتنامه
codicils
U
ضمیمه وصیتنامه
given in
U
ضمیمه شده
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
arrangement
U
ضمیمه قرارداد
arrangements
U
ضمیمه قرارداد
tags
U
ضمیمه شدن به
tag
U
ضمیمه شدن به
adjoint
U
مشوق ضمیمه
attachment
U
ضبط ضمیمه
attachment
U
ضمیمه الصاق
adjunct
U
ملازم ضمیمه
annexed
U
ضمیمه منضم
adjuncts
U
ملازم ضمیمه
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
annexing
U
پیوستن ضمیمه سازی
pendant
U
بی تکلیف ضمیمه شده
addition
U
اسم اضافی ضمیمه
the a invoice
U
صورت حساب ضمیمه
adjunction
U
ضمیمه مشاع سازی
additions
U
اسم اضافی ضمیمه
annexes
U
پیوستن ضمیمه سازی
annexation
U
ضمیمه سازی انضمام
cirrate
U
دارای زائده و ضمیمه
annex
U
پیوستن ضمیمه سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com