Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to move a bout
U
پیوسته جای خود را تغییردادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
away
U
پیوسته بطور پیوسته
alteration
U
تغییردادن
affects
U
تغییردادن
shifted
U
تغییردادن
interchanged
U
تغییردادن
interchanges
U
تغییردادن
interchanging
U
تغییردادن
shift
U
تغییردادن
shifts
U
تغییردادن
turn
U
تغییردادن
turns
U
تغییردادن
alters
U
تغییردادن
to alter
[to]
U
تغییردادن
interchange
U
تغییردادن
altering
U
تغییردادن
altered
U
تغییردادن
alter
U
تغییردادن
affect
U
تغییردادن
to shift one's lodging
U
تغییردادن منزل
varies
U
تغییر داد تغییردادن
changing
U
عوض کردن تغییردادن
changes
U
عوض کردن تغییردادن
changed
U
عوض کردن تغییردادن
vary
U
تغییر داد تغییردادن
change
U
عوض کردن تغییردادن
moves
U
تغییردادن انتقال دادن
moved
U
تغییردادن انتقال دادن
move
U
تغییردادن انتقال دادن
redefines
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
to change one's course
U
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
redefined
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
master file maintenance
U
تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
reposition
U
مقام و موقعیت چیزی را تغییردادن
redefine
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
redefining
U
تغییردادن تابع یا مقداریک متغیریاشی
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
dip dodge
U
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر
reprogram
U
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
accessed
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accesses
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accessing
U
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
access
مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
round-the-clock
U
پیوسته
non-stop
U
پیوسته
annexed
U
پیوسته
incessantly
U
پیوسته
eternal
U
پیوسته
cohesive
U
به هم پیوسته
perpetually
U
پیوسته
on and on
U
پیوسته
syndetic
U
پیوسته
proximate
U
پیوسته
legato
U
پیوسته
in connexion with
U
پیوسته به
for evermore
U
پیوسته
for ever and aday
U
پیوسته
d. in
U
پیوسته
cursive
U
پیوسته
unremittingly
U
پیوسته
continous
U
پیوسته
conjoint
U
پیوسته
coalescent
U
پیوسته
coadunate
U
پیوسته
everywhen
U
پیوسته
alway
U
پیوسته
affined
U
پیوسته
on end
U
پیوسته
attached
U
پیوسته
ceaseless
U
پیوسته
incessant
U
پیوسته
allied
U
پیوسته
concomitant
U
پیوسته
never ceasing
U
پیوسته
ceaselessly
U
پیوسته
contiguous
U
پیوسته
continued
U
پیوسته
married
U
پیوسته
continual
U
پیوسته
uninterrupted
U
پیوسته
continuous
U
پیوسته
burst
U
پیوسته
bursts
U
پیوسته
gamophyllous
U
پیوسته برگ
continuous tone
U
اهنگ پیوسته
gamosepalous
U
پیوسته کاسبرگ
continuous spectrum
U
طیف پیوسته
compacting
U
بهم پیوسته
incessant drinking
U
پیوسته گساری
continuous scrolling
U
حرکت پیوسته
indiscrete
U
بهم پیوسته
inseparate
U
بهم پیوسته
gamopetalous
U
پیوسته گلبرگ
continuous tone
U
ته رنگ پیوسته
continuous traffic line
U
خط پیوسته امد و شد
diligency
U
کوشش پیوسته
continuous data
U
دادههای پیوسته
end to end
U
سرهم پیوسته
ex post
U
بوقوع پیوسته
flow chip
U
براده پیوسته
continuous variable
U
متغیر پیوسته
diligence
U
کوشش پیوسته
compacts
U
بهم پیوسته
full time
U
پیوسته کار
insobriety
U
شرب پیوسته
compacted
U
بهم پیوسته
linked list
U
لیست پیوسته
vicinal
U
در همسایگی پیوسته
without intermission
U
پیوسته لاینقطع
without rest
U
پیوسته لاینقطع
aggregates
U
بهم پیوسته
aggregate
U
بهم پیوسته
against
U
پیوسته مجاور
connected measures
U
اقدامت پیوسته
forever
U
جاویدان پیوسته
to whittle at
U
پیوسته بریدن
compact
U
بهم پیوسته
nid nod
U
پیوسته جنبیدن
nid nod
U
پیوسته جنباندن
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
symphsis
U
عضو پیوسته
sustained yield
U
بازده پیوسته
sympetalous
U
پیوسته گلبرگ
accretion
U
رشد پیوسته
thereunto
U
بضمیمیه ان پیوسته به ان
to be in a state of f.
U
پیوسته درتغییربودن
collateral measures
U
اقدامت پیوسته
continuous processing
U
پردازش پیوسته
conjunct
U
بهم پیوسته
adjoin
U
پیوسته بودن
collective
U
بهم پیوسته
continuous error
U
خطای پیوسته
continuous duty
U
کار پیوسته
peals
U
صدای پیوسته
continuous distributions
U
توزیع پیوسته
accrete
U
بهم پیوسته
contiguous
U
همجوار پیوسته
haunts
U
پیوسته امدن به
haunt
U
پیوسته امدن به
burst mode
U
حالت پیوسته
burster
U
فرم پیوسته
pealing
U
صدای پیوسته
continuate
U
پیوسته بهم
peal
U
صدای پیوسته
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
whittle
U
پیوسته کم کردن
pealed
U
صدای پیوسته
continuous phase
U
فاز پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
continuous process
U
فرایند پیوسته
continuous forms
U
ورقههای پیوسته
continuous paper
U
کاغذ پیوسته
continuous form
U
ورقه پیوسته
adjoined
U
پیوسته بودن
adjoins
U
پیوسته بودن
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
to run on
U
بهم پیوسته بودن
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
steadily
U
بطور پیوسته و یکنواخت
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
to peg a way at some work
U
پیوسته درسرچیزی کارکردن
to breed in and in
U
پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
uniterrupted
U
پیوسته غیرمقطوع دایم
to chop and change
U
پیوسته تغییررای دادن
to hang together
U
باهم پیوسته یامتحدبودن
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
steadied
U
پیوسته ویکنواخت کردن
tractor feed
U
تغذیه کاغذ پیوسته
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
continuous function
U
تابع پیوسته
[ریاضی]
to keep on
U
پیوسته نگاه داشتن
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
gamopetalous
U
دارای گلبرگ پیوسته
continuous extraction apparatus
U
دستگاه استخراج پیوسته
continuous flow analyser
U
تجزیه گر جریان پیوسته
steadies
U
پیوسته ویکنواخت کردن
direct connected
U
ماشینهای بهم پیوسته
continuous rating
U
کار پیوسته اسمی
continuous forms
U
فرم های پیوسته
steadying
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steady
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steadiest
U
پیوسته ویکنواخت کردن
continuous grading
U
دانه بندی پیوسته
continuous levelling
U
تراز یابی پیوسته
statement with debate
U
بیانیه با بحث پیوسته
gamophyllous
U
دارای برگ پیوسته
so let us always be kind
U
پیوسته مهربان باشیم
always
U
پیوسته همه وقت
indiscretely
U
بطور بهم پیوسته
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
he kept on speaking
U
پیوسته سخن میگفت
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
gamosepalous
U
دارای کاسبرگ پیوسته
to be connected
U
بهم پیوسته
[متصل]
بودن
true or sternal ribs
U
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
without interruption
U
پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
full time
U
پیوسته کاری تمام وقت
terrace
U
ردیف خانههای بهم پیوسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com