Perdic | پیمایش ناپذیر بیکران | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	immeasurable U	پیمایش ناپذیر بیکران

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	spanless U	پیمایش ناپذیر
	free form U	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
	boundless U	بیکران
	unbounded U	بیکران
	indefinite U	بیکران
	vast U	بیکران
	infinite U	بیکران
	immeasureable land U	سرزمین بیکران
	immense U	بیکران پهناور
	the infinite space U	فضای بیکران لاینتاهی
	immedicable U	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
	invulnerable U	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
	traversal U	پیمایش
	scan line U	خط پیمایش
	scale factor U	پیمایش
	scanned U	پیمایش
	scan U	پیمایش
	scans U	پیمایش
	surveys U	پیمایش
	scaling U	پیمایش
	survey U	پیمایش
	surveyed U	پیمایش
	mensuration U	پیمایش
	irrevocably U	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
	mensurability U	پیمایش پذیری
	scan area U	ناحیه پیمایش
	optical scanning U	پیمایش نوری
	open travers U	پیمایش باز
	traverses U	پیمایش کردن
	traversing U	پیمایش کردن
	traverse station U	ایستگاه پیمایش
	traversed U	پیمایش کردن
	traverse leg U	ساق پیمایش
	traverse U	پیمایش کردن
	closing U	بستن پیمایش
	traverse leg U	شاخه پیمایش
	gaugeable U	پیمایش پذیر
	closed traverse U	پیمایش بسته
	immeusurableness U	پیمایش ناپذیری
	directional traverse U	پیمایش سمتی
	fathomable U	پیمایش پذیر
	fathomable U	قابل پیمایش
	immeasurability U	پیمایش ناپذیری
	scan path U	مسیر پیمایش
	traversed U	حرکت سمتی پیمایش
	traverse U	حرکت سمتی پیمایش
	geodetically U	موافق قاعده پیمایش
	cursive scanning U	پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
	traingulation U	پیمایش بوسیله مثلثات
	surveyor's level U	تراز مساحی یا پیمایش
	traverses U	حرکت سمتی پیمایش
	traverseal U	عمل طی کردن پیمایش
	traversing U	حرکت سمتی پیمایش
	padding U	پیمایش لایه گذاری
	backtracking U	عمل پیمایش معکوس یک لیست
	heliometer U	الت پیمایش قطر خورشید
	closing azimuth error U	اشتباه گرای بستن پیمایش
	immeasurably U	بطور غیر قابل پیمایش
	tachymeter U	دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
	mensurable U	قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
	coherence U	فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
	chain survey U	پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
	thunderscan U	یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
	refresh display cycle U	زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
	heliometry U	پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
	hypsometry U	پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
	traingulation U	تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
	opisometer U	الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
	background noise U	در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
	imperviable U	نم ناپذیر
	inappeasable U	ناپذیر
	waterproof U	نم ناپذیر
	waterproofed U	نم ناپذیر
	unchallenged U	بحث ناپذیر
	watertight U	اب ناپذیر
	waterproofs U	نم ناپذیر
	indecomposable U	فساد ناپذیر
	indefeasible U	فسخ ناپذیر
	inconvertible U	مبادله ناپذیر
	incommensurable U	سنجش ناپذیر
	incorruptibly U	بطورفساد ناپذیر
	indefeasible U	بطلان ناپذیر
	indiminishable U	کاهش ناپذیر
	indefectible U	خلل ناپذیر
	unwearying U	خستگی ناپذیر
	incompressible U	فشار ناپذیر
	inalterable U	تغییر ناپذیر
	inappealable U	پژوهش ناپذیر
	inappellable U	پژوهش ناپذیر
	incodensable U	انقباض ناپذیر
	incoercible U	انقباض ناپذیر
	immitigable U	تخفیف ناپذیر
	immiscible U	امتزاج ناپذیر
	impenitent U	توبه ناپذیر
	immiscible U	امیزش ناپذیر
	fatigueless U	خستگی ناپذیر
	untouchability U	لمس ناپذیر
	impartible U	بخش ناپذیر
	incommensurable U	مقایسه ناپذیر
	incommutable U	استحاله ناپذیر
	incommutable U	تخفیف ناپذیر
	incommutably U	تبدیل ناپذیر
	incompressible U	تراکم ناپذیر
	imperviable U	سرایت ناپذیر
	unchallenged U	انکار ناپذیر
	inexecutable <adj.> U	انجام ناپذیر
	unfeasible <adj.> U	انجام ناپذیر
	sure-fire U	شکست ناپذیر
	waterproof wire U	سیم نم ناپذیر
	water proof U	رطوبت ناپذیر
	unsearchable U	کاوش ناپذیر
	unobjectionable U	اعتراض ناپذیر
	uninflammable U	اشتعال ناپذیر
	undecidable U	تصمیم ناپذیر
	unconquerable U	تسخیر ناپذیر
	uncomputable U	محاسبه ناپذیر
	impracticable <adj.> U	انجام ناپذیر
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	impossible [colloquial] <adj.> U	تحمل ناپذیر
	unalterable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	unalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inevitable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	indispensable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	unchangeable U	تغییر ناپذیر
	unappeasable U	استمالت ناپذیر
	unappealabe U	پژوهش ناپذیر
	invariant U	تغییر ناپذیر
	intangibly U	بطورلمس ناپذیر
	insusceptible U	تایید ناپذیر
	insol U	انحلال ناپذیر
	inscrvtable U	تفحص ناپذیر
	inirritable U	تحریک ناپذیر
	infrangible U	تجزیه ناپذیر
	inextinguishably U	بطورتسکین ناپذیر
	inexplorable U	کاوش ناپذیر
	inexcitable U	هیجان ناپذیر
	ineludible U	گریز ناپذیر
	indubious U	تردید ناپذیر
	indisributable U	بخش ناپذیر
	indispansably U	بطورچاره ناپذیر
	ireversible U	تغییر ناپذیر
	irrecocilably U	بطوروفق ناپذیر
	irrecoverable U	جبران ناپذیر
	stainless U	زنگ ناپذیر
	sateless U	سیری ناپذیر
	remediless U	درمان ناپذیر
	raintight U	باران ناپذیر
	nonsuperimposable U	انطباق ناپذیر
	non descript U	تشریح ناپذیر
	non descript U	وصف ناپذیر
	nanoaddressable U	نشانی ناپذیر
	joiner door U	دربهای اب ناپذیر
	irriversible U	برگشت ناپذیر
	irresolvable U	تجزیه ناپذیر
	irresistable U	مقاومت ناپذیر
	irremissible U	اغماض ناپذیر
	irrecoverably U	بطوراصلاح ناپذیر
	indisciplinable U	انظباط ناپذیر
	irrevocably U	بطورفسخ ناپذیر
	adamantly U	تزلزل ناپذیر
	adamant U	تزلزل ناپذیر
	inconceivable U	تصور ناپذیر
	undeniably U	انکار ناپذیر
	undeniable U	انکار ناپذیر
	immobile U	جنبش ناپذیر
	impregnable U	رسوخ ناپذیر
	inflexible U	انحناء ناپذیر
	overpowering U	مقاومت ناپذیر
	irreversible U	واگشت ناپذیر
	irreversible U	بازگشت ناپذیر
	impermeable U	رطوبت ناپذیر
	impermeable U	تراوش ناپذیر
	unbeatable U	باخت ناپذیر
	incurable U	علاج ناپذیر
	unavoidable U	چاره ناپذیر
	unavoidable U	اجتناب ناپذیر
	disconsolate U	تسلی ناپذیر
	irreconcilable U	اشتی ناپذیر
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	voracious U	سیری ناپذیر
	incomparable U	مقایسه ناپذیر
	uncompromisingly U	مصالحه ناپذیر
	uncompromising U	مصالحه ناپذیر
	indeterminable U	تعیین ناپذیر
	unceasing U	پایان ناپذیر
	unceasing U	ایست ناپذیر
	incurable U	درمان ناپذیر
	incurable U	بهبودی ناپذیر
	impermeable U	نشت ناپذیر
	unanswerable U	تکذیب ناپذیر
	unanswerable U	جواب ناپذیر
	passives U	اثر ناپذیر
	passive U	اثر ناپذیر
	inconsolably U	دلداری ناپذیر
	inconsolable U	دلداری ناپذیر
	intolerable U	تحمل ناپذیر
	insupportable U	تحمل ناپذیر
	imperturbable U	تزلزل ناپذیر
	uncontrollably U	کنترل ناپذیر