Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quart
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
quarts
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gallons
U
پیمانهای برابر3587/3 لیتر
gallon
U
پیمانهای برابر3587/3 لیتر
gallons
U
پیمانهای برابر با57/3 لیتر
gallon
U
پیمانهای برابر با57/3 لیتر
modular
U
پیمانهای
modularity
U
پیمانهای بودن
batch process
U
فرایند پیمانهای
modular design
U
طرح پیمانهای
modular design
U
طراحی پیمانهای
modular program
U
برنامه پیمانهای
modular system
U
سیستم پیمانهای
modular coding
U
برنامه نویسی پیمانهای
modular programming
U
برنامه نویسی پیمانهای
gill
U
پیمانهای برای شراب
liter
U
لیتر
hectoliter
U
صد لیتر
decaliter
U
ده لیتر
liters
U
لیتر
litres
U
لیتر
litre
U
لیتر
quar
U
پیمانهای درحدودیک لیترکه برابربادوپاینت
pints
U
پیمانهای که 8 تای ان یک گالن است
pint
U
پیمانهای که 8 تای ان یک گالن است
centiliter
U
یک صدم لیتر
decilitre
U
یکدهم لیتر
deciliter
U
یکدهم لیتر
milliliter
U
یک هزارم لیتر
myrialitre
U
ده هزار لیتر
millitre
U
یک هزارم لیتر
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
chauldron
U
پیمانه زغال برابر1296 لیتر
long pull
U
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
micronlitre
U
یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
The damaged tanker disgorged thousands of liters of oil into the see.
U
از تانکر آسیب دیده هزاران لیتر نفت به دریا روان شد.
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
bushel
U
پیمانه غله ومیوه که درحدود63 لیتر است پیمانه
bushels
U
پیمانه غله ومیوه که درحدود63 لیتر است پیمانه
ambit
U
حدود
ranges
U
حدود
ranged
U
حدود
thereabouts
U
در آن حدود
about
<adv.>
U
حدود
compass
U
حدود
tether
U
حدود
modules
U
حدود
module
U
حدود
roughly
<adv.>
U
حدود
in the neighbourhood
U
در حدود
scantling
U
حدود
neiggourhood
U
حدود
purview
U
حدود
tethers
U
حدود
tethering
U
حدود
tethered
U
حدود
range
U
حدود
precincts
U
حدود
delimited
U
حدود
neighbourhoods
U
حدود
definition
U
حدود
about
U
در حدود
definitions
U
حدود
limit
U
حدود
neighbourhood
U
حدود
neighborhoods
U
حدود
precinct
U
حدود
perambulation
U
حدود
confine
U
حدود
well-nigh
U
در حدود
well nigh
U
در حدود
confining
U
حدود
scope
U
حدود
realms
U
حدود
delimit
U
حدود
realm
U
حدود
vicinity
U
حدود
delimits
U
حدود
delimiting
U
حدود
limit check
U
مقابله حدود
in round numbers 00
U
در حدود 001 عد د
hereabout
U
دراین حدود
graphic limits
U
حدود گرافیکی
boundaries
U
حدود یکان
class interval
U
حدود طبقه
class limits
U
حدود طبقه
coastal frontier
U
حدود ساحلی
coextensive
U
هم حدود وثغور
confidence limits
U
حدود اعتماد
confidence limits
U
حدود اطمینان
delimitation
U
تحدید حدود
delimitation
U
تعیین حدود
limit of fire
U
حدود اتش
limits of confidence
U
حدود اطمینان
lines
U
حدود رویه
line
U
حدود رویه
in the neighborhood of
U
در حدود
[ریاضی]
thereabouts
U
در حدود آن وقت
within cry
U
در حدود صد ارس
with in ear shot
U
در حدود صدا رس
probability limits
U
حدود احتمالی
purview
U
حدود میدان
purview of an occupation
U
حدود کاری
therabout
U
دران حدود
thereabout
U
دران حدود
trimester
U
در حدود سه ماه
verge
U
نزدیکی حدود
frontiers
U
حدود و ثغور
gamut
U
حدود حیطه
reached
U
وسعت حدود
out-
U
خارج از حدود
ranged
U
حدود وسعت
reach
U
وسعت حدود
runs
U
ردپا حدود
boundary
U
حدود چیزی
ranges
U
حدود محدوده
periphery
U
محیط حدود
out
U
خارج از حدود
ranges
U
حدود وسعت
demarcation
U
تعیین حدود
peripheries
U
محیط حدود
vicinity
U
در حدود در اطراف
run
U
ردپا حدود
reaches
U
وسعت حدود
outed
U
خارج از حدود
whereabouts
U
درچه حدود
range
U
حدود محدوده
reaching
U
وسعت حدود
verges
U
نزدیکی حدود
boundary
U
حدود یکان
ranged
U
حدود محدوده
yawed
U
تجاوز از حدود
yaw
U
تجاوز از حدود
boundaries
U
حدود چیزی
confinement
U
تحدید حدود
range
U
حدود وسعت
orbits
U
دور حدود فعالیت
delimiting
U
تعیین کردن حدود
demarcated
U
تعیین حدود کردن
delimiting
U
تحدید حدود کردن
delimits
U
تعیین کردن حدود
delimited
U
تحدید حدود کردن
abound
O
تعیین حدود کردن
demarcates
U
تعیین حدود کردن
orbit
U
دور حدود فعالیت
outre
U
خارج از حدود معمولی
orbited
U
دور حدود فعالیت
delimit
U
تحدید حدود کردن
delimited
U
تعیین کردن حدود
delimits
U
تحدید حدود کردن
thereabouts
U
در حدود آن میزان یا تعداد
format
U
حدود و مشخصات فرش
inbound
U
محصور در حدود معینی
pegs
U
تعیین حدود کردن
sphere
U
مرتبه حدود فعالیت
demarcating
U
تعیین حدود کردن
spheres
U
مرتبه حدود فعالیت
tolerances
U
حدود قابل تحمل
limitation clause
U
عبارت تعیین حدود
tolerance
U
حدود قابل تحمل
peg
U
تعیین حدود کردن
ultra vires
U
تجاوز از حدود اختیارات
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
delimit
U
تعیین کردن حدود
scope
U
میدان و برد و حدود
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
demarcate
U
تعیین حدود کردن
compass
U
حدود وثغور حوزه
limitation clause
U
ماده تعیین حدود
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
to override one's commission
U
از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
ultra vires
U
خارج از حدود اختیارات قانونی
corrida
U
برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
ultra vires
U
بیش از حدود اختیارات قانونی
range of music
U
حدود یا میدان علم موسیقی
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
limit of fire
U
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
transition layer
U
منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
to make both ends meet
U
در حدود درامد خود خرج کردن
to live beyond one's means
U
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
boundary disclaimer
U
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
iron pyrites
U
ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
My earnings come to around 5ooo Tomans per month.
U
درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
buddy line
U
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
metric ton
U
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
parameters
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
U
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
modular programming
U
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
parameters
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter
U
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com