|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 6 (3 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu![]() |
English | Persian | Menu![]() |
---|---|---|---|
![]() |
assumed <adj.> <past-p.> U | پیش پنداشته شده | ![]() |
![]() |
preconditioned <adj.> <past-p.> U | پیش پنداشته شده | ![]() |
![]() |
premised <adj.> <past-p.> U | پیش پنداشته شده | ![]() |
![]() |
presumed <adj.> <past-p.> U | پیش پنداشته شده | ![]() |
![]() |
presupposed <adj.> <past-p.> U | پیش پنداشته شده | ![]() |
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
![]() |
ostensible U | شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد | ![]() |
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|