English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prosaicness U پیش پا افتادگی سادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gracility U سادگی
simplicity U سادگی
naturalness U سادگی
nakedness U سادگی
artlessness U سادگی
pudicity U سادگی
rusticity U سادگی
sappiness U سادگی
unreserve U سادگی
simplism U سادگی
plainness U سادگی
candidness U سادگی
bluet U سادگی
blankness U سادگی
bareness U سادگی
ingenuousness U سادگی
bluffness U سادگی
naivete U سادگی
plainess U سادگی
naivety U سادگی
tenuity U سادگی لطافت
naively U از روی سادگی
spartanism U بی تکلفی سادگی
austerity U ریاضت سادگی زیاده از حد
to ease to a victory U به سادگی برنده شدن [ورزش]
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
ingenuously U ازروی سادگی بارک گویی
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
arrearage U پس افتادگی
retardation U پس افتادگی
humility U افتادگی
lags U پس افتادگی
lagged U پس افتادگی
lag U پس افتادگی
self effacement U افتادگی
enthralment U افتادگی
languor U از پا افتادگی
prolapse U پایین افتادگی
social lag U پس افتادگی اجتماعی
to humble oneself U افتادگی نمودن
forwardness U پیش افتادگی
forward slip U پیش افتادگی
falling of the womb U پائین افتادگی
prosiness U پیش پا افتادگی
prolapsus U پایین افتادگی
prolapsus U بیرون افتادگی
ommission U از قلم افتادگی
pretermission U از قلم افتادگی
lap seam U رویهم افتادگی
impaction U گیر افتادگی
drop out U از قلم افتادگی
modestly U با افتادگی با تواضع
disfigurements U از شکل افتادگی
disfigurement U از شکل افتادگی
defeat U از شکل افتادگی
banality U پیش پا افتادگی
overlapping U روی هم افتادگی
paralysis U ازکار افتادگی
defeating U از شکل افتادگی
defeated U از شکل افتادگی
defeats U از شکل افتادگی
omission U از قلم افتادگی
obsolescence U ازرواج افتادگی
omissions U از قلم افتادگی
humbly U از روی افتادگی
disfavor U از نظر افتادگی
retard time U عقب افتادگی
disfiguration U ازشکل افتادگی
cultural lag U پس افتادگی فرهنگی
commonplaceness U پیش پا افتادگی
backwardness U عقب افتادگی
breakdown U از کار افتادگی
breakdowns U از کار افتادگی
disfavour U از نظر افتادگی
deflections U پایین افتادگی واخمش
deflection U پایین افتادگی واخمش
lap U زیرکار رویهم افتادگی
lapped U زیرکار رویهم افتادگی
missing parts test U ازمون افتادگی وار
lead of phase U پیش افتادگی فاز
angle of lead U زاویه پیش افتادگی
meekly U از روی فروتنی یا افتادگی
lead angle U زاویه پیش افتادگی
down time U مدت از کار افتادگی
downtime U مدت از کار افتادگی
retard time U زمان عقب افتادگی
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
overlap of distillat curves U رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
leeway U عقب افتادگی راه گریز
problems U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
sweeney U ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny U از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
logo U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance U پیش افتادن پیش افتادگی
advances U پیش افتادن پیش افتادگی
advancing U پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com