Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
estimation
U
پیش بینی تقویم
estimations
U
پیش بینی تقویم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
ratings
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
calendar
U
تقویم
calender
U
تقویم
calendars
U
تقویم
rating
U
تقویم
desktop
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
valuation
U
تقویم
valuations
U
تقویم
evaluate
U
تقویم کردن
air almanac
U
تقویم هوانوردی
evaluated
U
تقویم کردن
almanach
U
تقویم نجومی
evaluates
U
تقویم کردن
calendars
U
تقویم ورزشی
evaluating
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
address calendar
U
تقویم نجومی
assessment
U
تقویم براورد
assess
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
assessing
U
تقویم کردن
assessments
U
تقویم براورد
apprises
U
تقویم کردن
julain date
U
تقویم ژولین
valuing
U
تقویم کردن
appraisable
U
قابل تقویم
estimates
U
تخمین تقویم
appraiser
U
تقویم کننده
estimated
U
تخمین تقویم
information processing
U
تقویم اخبار
calendar
U
تقویم ورزشی
estimating
U
تخمین تقویم
values
U
تقویم کردن
ephermeris
U
تقویم نجومی
estimate
U
تخمین تقویم
ephemeris
U
تقویم نجومی
apprising
U
تقویم کردن
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
kalendar
U
تقویم گاه نما
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
process
U
تقویم کردن تولید کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
pecker
U
بینی
nasally
U
از بینی
palmistry
U
کف بینی
snot
U
اب بینی
snoot
U
بینی
sniveling
U
اب بینی
night bilndness
U
شب بینی
rheum
U
اب بینی
noses
U
بینی
snivel
U
اب بینی
hand reading
U
کف بینی
neb
U
بینی
nose
U
بینی
snivelled
U
اب بینی
cross eye
U
کج بینی
sniveled
U
اب بینی
the handle of the face
U
بینی
graphology
U
خط بینی
snivels
U
اب بینی
chiromancy
U
کف بینی
double vision
U
دو بینی
nozzle
U
بینی
snivelling
U
اب بینی
nozzles
U
بینی
mucus of the nose
U
اب بینی
rhinologist
U
بینی
cross eye
U
دو بینی
erythropsia
U
سرخ بینی
outsight
U
برون بینی
finesse
U
نکته بینی
expectation
U
پیش بینی
nose
U
بینی اسب
false pride
U
خود بینی
ornithoscopy
U
مرغ بینی
lenticular
U
ذره بینی
noses
U
بینی اسب
otoscopy
U
گوش بینی
hook-nosed
U
دارای بینی کج
hook nosed
U
دارای بینی کج
laryngoscopy
U
حنجره بینی
perdict
U
پیش بینی
biopsy
U
زنده بینی
haemoscopy
U
خون بینی
genethlilogy
U
زایچه بینی
genethlilogy
U
طالع بینی
clear sightedness
U
روشن بینی
conchoscope
U
بینی بین
hawk nose
U
بینی قوشی
isomorphism
U
هم ریخت بینی
fastidiousness
U
باریک بینی
flat nosed
U
پهن بینی
keenness of sight
U
تیز بینی
fortune telling
U
طالع بینی
forcasting
U
پیش بینی
outsight
U
فاهر بینی
microscopic
U
ذره بینی
ozena
U
قرحه بینی
crystal gazing
U
بلور بینی
strictures
U
باریک بینی
nasion
U
بیخ بینی
near sight
U
نزدیک بینی
predictions
U
پیش بینی
nasitis
U
اماس بینی
prediction
U
پیش بینی
forecasting
U
پیش بینی
nasolabial
U
وابسته به لب و بینی
myopy
U
نزدیک بینی
megalomania
U
خودبزرگ بینی
myopia
U
نزدیک بینی
stricture
U
باریک بینی
nares
U
مجراهای بینی
nasality
U
وابستگی به بینی
augury
U
پیش بینی
auguries
U
پیش بینی
nasiform
U
بینی شکل
paranasal
U
نزدیک بینی
nasal
U
مربوط به بینی
nasal
U
وابسته به بینی
near sightedness
U
نزدیک بینی
mucus of the nose
U
مخاط بینی
moon blindness
U
روز بینی
optimism
U
خوش بینی
optimism
U
نیک بینی
pessimistically
U
ازروی بد بینی
night bilndness
U
روز بینی
clairvoyance
U
غیب بینی
clairvoyance
U
روشن بینی
astronomy
U
طالع بینی
lookahead
U
پیش بینی
long siht
U
دور بینی
nasology
U
مبحث بینی
localism
U
کوته بینی
foresight
U
پیش بینی
nearsightedness
U
نزدیک بینی
microscopy
U
ریز بینی
microscopy
U
ذره بینی
abdominos'copy
U
شکم بینی
megalopsis
U
درشت بینی
megalopsia
U
درشت بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com