Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
track record
U
پیشینه
track records
U
پیشینه
bad record
U
پیشینه بد
record
U
پیشینه
histories
U
سابقه پیشینه
freedom from evil record
U
نداشتن پیشینه بد
family background
U
پیشینه خانوادگی
history
U
سابقه پیشینه
clean record
U
نداشتن پیشینه بد
histogram
U
هیستوگرام پیشینه نما
criminal record
U
سوء پیشینه جزائی
clean record
U
عدم سوسابقه حسن پیشینه
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
intensity maximum
U
پیشینه نور ماکسیمم نور
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
old
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
yesternight
U
شب گذشته
historical
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
asides
U
گذشته از
forepast
U
گذشته
foretime
U
گذشته
over with
U
گذشته
bygone
U
گذشته
agone
U
گذشته
foreby
U
گذشته
departed
U
گذشته
due out
U
گذشته
aside
U
گذشته از
preceded
U
گذشته
past
U
گذشته
by gone
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
bypast
U
گذشته
gone by
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
last night
U
شب گذشته
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
last a
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
back
U
عقبی گذشته
backs
U
عقبی گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
belated
U
ازموقع گذشته
also
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
pt
U
زمان گذشته
rode
U
گذشته ride
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
swore
U
گذشته sweatr
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
nostalgia
U
حسرت گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
expired
U
گذشته از موعد
yesteryear
U
سال گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
furthermore
U
از این گذشته
further on
U
از این گذشته
past tense
U
زمان گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
past
U
گذشته از ماورای
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
regression
U
بازگشت به گذشته
late
U
تازه گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
bled
U
گذشته Bleed
yesterday
U
زمان گذشته
outdid
U
گذشته outdo
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
upheld
U
گذشته uphold
forby
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
bygone
U
چیزهای گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
last week
U
هفته گذشته
next week
U
هفته گذشته
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
last year
U
سال گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
sware
U
گذشته swear
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
last sunday
U
یکشنبه گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
in the p
U
درزمان گذشته
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
sup.latest or last
U
تازه گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
over-
U
گذشته اضافی
over
U
گذشته اضافی
past years
U
سالهای گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
self giving
U
از خود گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
desperate
U
از جان گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
the year past
U
سال گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
whish
U
بسرعت گذشته
desperado
U
از جان گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
by gone
U
چیزهای گذشته
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
took
U
زمان گذشته فعل take
retroact
U
شامل گذشته شدن
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
got
U
زمان گذشته فعل get
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
passe
U
کهنه مسلک گذشته
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
latest
U
تازه گذشته اینده
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
came
U
گذشته فعل امدن
long-
U
دیر گذشته ازوقت
longed
U
دیر گذشته ازوقت
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
longer
U
دیر گذشته ازوقت
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
longest
U
دیر گذشته ازوقت
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com