Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
acro
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acephalo
U
پیشوندیست یونانی بمعنی
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
amph
U
پیشوندیست بمعنی
amphi
U
پیشوندیست بمعنی
uni
U
پیشوندیست بمعنی "یک " و"واحد" و "تک "
Co
U
پیشوندیست بمعنی با و باهم
co-
U
پیشوندیست بمعنی با و باهم
helmintho
U
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
helminth
U
کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
diabolo
U
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabol
U
کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
ant
U
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
ants
U
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
abs
U
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
greco
U
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
ultra
U
:پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
trey
U
پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
formative
U
کلمه مشتق
ihs
U
مخفف کلمه یونانی عیسی
in the p sense of the word
U
بمعنی واقعی کلمه
chain
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
somnambul
U
کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
wise
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest
U
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
abdomino
U
این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
abio
U
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
hellenize
U
یونانی کردن یونانی ماب کردن
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hetero
U
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
heter
U
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
Greek
U
یونانی
Greeks
U
یونانی
grecian
U
یونانی
pythagorean
U
یونانی
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
hellene
U
یونانی خالص
aphrodite
U
ونوس یونانی
larchagaric
U
اگاریکون یونانی
hellenism
U
اصطلاح یونانی
hellenization
U
یونانی شدن
Greek architecture
U
معماری یونانی
graecism
U
اصطلاح یونانی
graecism
U
فرهنگ یونانی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
grecism
U
اصطلاح یونانی
greek text
U
متن یونانی
greek gift
U
هدیه یونانی
poison hemlock
U
شوکران یونانی
phihellenic
U
یونانی دوست
grecize
U
یونانی وارکردن
key pattern
U
زبانه یونانی
labyrinthine fret
U
نقش یونانی
key pattern
U
زنجیره یونانی
derivative
U
مشتق
derivatives
U
مشتق
offshoots
U
مشتق
offshoot
U
مشتق
formant
U
مشتق
anti derivative
U
ضد مشتق
parasyntetic
U
مشتق
paronym
U
مشتق
paronymous
U
مشتق
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
mu
U
نام حرف یونانی
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
solon
U
سولن مقنن یونانی
lambdoidal
U
حرف لام در یونانی
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
phi
U
حرف ف درالفبا یونانی
grecize
U
یونانی ماب کردن
he has small greek
U
کمی یونانی میداند
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
he is of greek origin
U
اصلش یونانی است
crepidoma
U
سکو
[در ساختمان یونانی]
calcic
U
مشتق ازاهک
differentiation
U
مشتق گیری
autologous
U
مشتق از خود
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
derive
U
مشتق کردن
spiritous
U
مشتق ازالکل
second derivative
U
مشتق دوم
derive
U
مشتق شده از
derives
U
مشتق کردن
silicic
U
مشتق از سیلیس
derives
U
مشتق شده از
deriving
U
مشتق کردن
derivations
U
مشتق گیری
deriving
U
مشتق شده از
derivation
U
مشتق گیری
parial derivative
U
مشتق جزئی
derived field
U
فیلد مشتق
denominator
U
مشتق کننده
denominators
U
مشتق کننده
branch
U
مشتق شدن
branches
U
مشتق شدن
differentiate
U
مشتق گرفتن
to d. itself
U
مشتق شدن
diphyletic
U
مشتق از دو نیا
differentiator
U
مشتق گیر
differential equations
U
معادلات مشتق
differentiating
U
مشتق گرفتن
differentiates
U
مشتق گرفتن
all
U
: بمعنی
all-
U
: بمعنی
allo
U
بمعنی
hippodrome
U
[میدان اسب دوانی یونانی]
grecize
U
یونانی ماب یایونانی وارشدن
erato
U
غزل و شعر عشقی یونانی
lambda
U
یازدهمین حرف الفبای یونانی
nu
U
سیزدهمین حرف الفبای یونانی
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
choragic
U
[مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
hellenistic
U
وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
alpha
U
حرف اول الفبای یونانی
alphas
U
حرف اول الفبای یونانی
epicurus
U
نام فیلسوف یونانی که معتقد
epsilon
U
پنجمین حرف الفبای یونانی
mu
U
حرف دوازدهم الفبای یونانی
gamma
U
حرف سوم الفبای یونانی
sapphic
U
وابسته بشاعره یونانی "سافو"
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
deltas
U
حرف چهارم زبان یونانی
delta
U
حرف چهارم زبان یونانی
betas
U
دومین حرف الفبای یونانی
beta
U
دومین حرف الفبای یونانی
tenuis
U
علامت مکث و وقفه در یونانی
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
gammas
U
حرف سوم الفبای یونانی
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
patronymic
U
مشتق از نام پدر
partial derivative
U
مشتق پاره ای
[ریاضی]
adscititious
U
مشتق از عامل خارجی
second derivative
U
مشتق مرتبه دوم
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
partial derivative
U
مشتق جزیی
[ریاضی]
deverbative
U
مشتق شده از فعل
romanesque
U
مشتق از زبان لاتین
Y'
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y prime
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
agro
U
: پیشوند بمعنی
micros
U
پیشوندی بمعنی
micro
U
پیشوندی بمعنی
actino
U
پیشوندی بمعنی
eros
U
نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
iota
U
حرف نهم الفبای یونانی نقطه
etacism
U
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
Deinocrates
U
[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
matronymic
U
اسم مشتق ازطرف مادر
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
differentiable function
U
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com