Perdic | پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	tetra U	پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	tetr U	پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
	acephalo U	پیشوندیست یونانی بمعنی
	acro U	پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
	acr U	پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
	achromat U	کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
	achromato U	کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
	ace U	پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
	aces U	پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
	amph U	پیشوندیست بمعنی
	amphi U	پیشوندیست بمعنی
	Co U	پیشوندیست بمعنی با و باهم
	uni U	پیشوندیست بمعنی "یک " و"واحد" و "تک "
	co- U	پیشوندیست بمعنی با و باهم
	helminth U	کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
	helmintho U	کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
	diabolo U	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
	diabol U	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
	ants U	: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
	abs U	پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
	ant U	: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
	greco U	پیشوند بمعنی یونان و یونانی
	ultra U	:پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
	trey U	پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
	grecism U	طرز یونانی فرهنگ یونانی
	hellenism U	یونانی مابی اداب یونانی
	apostrophes U	درمواقع حذف حرف یا بخشی ازکلمه مثل s"it که دراصل is itبوده است
	apostrophe U	درمواقع حذف حرف یا بخشی ازکلمه مثل s"it که دراصل is itبوده است
	hellenize U	یونانی کردن یونانی ماب کردن
	hetero U	پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
	heter U	پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
	grecian U	یونانی
	Greek U	یونانی
	Greeks U	یونانی
	pythagorean U	یونانی
	hellenization U	یونانی شدن
	hellenism U	اصطلاح یونانی
	larchagaric U	اگاریکون یونانی
	greek text U	متن یونانی
	greek gift U	هدیه یونانی
	graecism U	فرهنگ یونانی
	grecism U	اصطلاح یونانی
	key pattern U	زبانه یونانی
	Greek architecture U	معماری یونانی
	labyrinthine fret U	نقش یونانی
	aphrodite U	ونوس یونانی
	pyrrhonism U	فلسفه یونانی
	poison hemlock U	شوکران یونانی
	phihellenic U	یونانی دوست
	hellene U	یونانی خالص
	key pattern U	زنجیره یونانی
	graecism U	اصطلاح یونانی
	grecize U	یونانی وارکردن
	formant U	مشتق
	offshoot U	مشتق
	offshoots U	مشتق
	derivative U	مشتق
	derivatives U	مشتق
	anti derivative U	ضد مشتق
	paronymous U	مشتق
	paronym U	مشتق
	parasyntetic U	مشتق
	solon U	سولن مقنن یونانی
	planform U	قهرمان یونانی جنگ تروا
	grecize U	یونانی ماب کردن
	mu U	نام حرف یونانی
	lambdoidal U	حرف لام در یونانی
	phi U	حرف ف درالفبا یونانی
	greed orthodox U	کلیسای ارتدکس یونانی
	he has small greek U	کمی یونانی میداند
	he is of greek origin U	اصلا یونانی است
	crepidoma U	سکو [در ساختمان یونانی]
	he is of greek origin U	اصلش یونانی است
	derives U	مشتق کردن
	differential equations U	معادلات مشتق
	deriving U	مشتق کردن
	parasyntetic U	مشتق و مرکب
	formative U	کلمه مشتق
	diphyletic U	مشتق از دو نیا
	differentiator U	مشتق گیر
	silicic U	مشتق از سیلیس
	derives U	مشتق شده از
	calcic U	مشتق ازاهک
	derive U	مشتق کردن
	second derivative U	مشتق دوم
	parial derivative U	مشتق جزئی
	derived field U	فیلد مشتق
	derive U	مشتق شده از
	denominators U	مشتق کننده
	autologous U	مشتق از خود
	denominator U	مشتق کننده
	derivations U	مشتق گیری
	branch U	مشتق شدن
	branches U	مشتق شدن
	differentiate U	مشتق گرفتن
	deriving U	مشتق شده از
	differentiating U	مشتق گرفتن
	spiritous U	مشتق ازالکل
	differentiates U	مشتق گرفتن
	differentiation U	مشتق گیری
	to d. itself U	مشتق شدن
	derivation U	مشتق گیری
	all U	: بمعنی
	allo U	بمعنی
	all- U	: بمعنی
	hippodrome U	[میدان اسب دوانی یونانی]
	theseus U	قهرمان یونانی فاتح امازون ها
	ajax U	قهرمان یونانی جنگ تروا
	epsilon U	پنجمین حرف الفبای یونانی
	omega U	اخرین حرف الفبای یونانی
	erato U	غزل و شعر عشقی یونانی
	lambda U	یازدهمین حرف الفبای یونانی
	hellenistic U	وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
	zeus U	زاوش رئیس خدایان یونانی
	sapphic U	وابسته بشاعره یونانی "سافو"
	tenuis U	علامت مکث و وقفه در یونانی
	mu U	حرف دوازدهم الفبای یونانی
	nu U	سیزدهمین حرف الفبای یونانی
	choragic U	[مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
	beta U	دومین حرف الفبای یونانی
	ihs U	مخفف کلمه یونانی عیسی
	grecize U	یونانی ماب یایونانی وارشدن
	epicurus U	نام فیلسوف یونانی که معتقد
	delta U	حرف چهارم زبان یونانی
	alphas U	حرف اول الفبای یونانی
	deltas U	حرف چهارم زبان یونانی
	alpha U	حرف اول الفبای یونانی
	gamma U	حرف سوم الفبای یونانی
	gammas U	حرف سوم الفبای یونانی
	betas U	دومین حرف الفبای یونانی
	analysis U	مشتق وتابع اولیه
	derived demand U	تقاضای مشتق شده
	deverbative U	مشتق شده از فعل
	partial derivative U	مشتق پاره ای [ریاضی]
	patronymic U	مشتق از نام پدر
	partial derivative U	مشتق جزیی [ریاضی]
	adscititious U	مشتق از عامل خارجی
	romanesque U	مشتق از زبان لاتین
	second derivative U	مشتق مرتبه دوم
	Y' U	مشتق ایگرگ [ریاضی]
	Y prime U	مشتق ایگرگ [ریاضی]
	micros U	پیشوندی بمعنی
	agro U	: پیشوند بمعنی
	actino U	پیشوندی بمعنی
	micro U	پیشوندی بمعنی
	eros U	نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
	etacism U	تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
	Deinocrates U	[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
	iota U	حرف نهم الفبای یونانی نقطه
	greek cross U	صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
	deriving U	نتیجه گرفتن مشتق شدن
	matronymic U	اسم مشتق ازطرف مادر
	derives U	نتیجه گرفتن مشتق شدن
	differentiable function U	تابع مشتق پذیر [ریاضی]
	differential equation U	معادله متغیر مشتق چیزی
	deverbative U	بصورت مشتق استعمال شده
	derive U	نتیجه گرفتن مشتق شدن
	macs U	پیشوندی بمعنی " فرزند"
	mac U	پیشوندی بمعنی " فرزند"
	neo U	پیشوند بمعنی جدید
	semi U	پیشوندی بمعنی : نیم
	mono U	پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
	in the p sense of the word U	بمعنی واقعی کلمه
	hepta U	پیشوندی بمعنی هفت
	Mon U	پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
	hept U	پیشوندی بمعنی هفت
	mal U	پیشوندی بمعنی بد و مضر
	neo- U	پیشوند بمعنی جدید
	semis U	پیشوندی بمعنی : نیم
	ads U	مانندad-hoc که بمعنی
	phage U	پسوندی بمعنی خورنده
	ad U	مانندad-hoc که بمعنی
	ulysses U	اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
	post classical U	در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
	klepht U	یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
	pi U	حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
	thallium U	عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
	tartarous U	دردی شکل مشتق از درده شراب
	denominative U	مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
	embryonic membrane U	ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
	phonrtic drill U	مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
	chain U	مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
	kiosk U	مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
	potash U	کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
	kiosks U	مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
	chains U	مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
	adrenal U	مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
	ad U	حرف اضافه لاتینی بمعنی
	genesis U	پسوند بمعنی ایجاد کننده
	ads U	حرف اضافه لاتینی بمعنی
	sophy U	پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
	picto U	پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
	igni U	پیشوندی است بمعنی اتش
	acousis U	پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
	UN U	پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
	hydro U	پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
	un- U	پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
	acousia U	پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
	hydr U	پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
	AC U	و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
	upsilon U	نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل