Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Looking forward to it
U
پیشبینی اش میکنم
[میشود]
anticipating it
U
پیشبینی اش میکنم
[میشود]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airbrick
U
نوعی آجر که در آن سوراخهاییبرایعبور هوا پیشبینی شده است
I'd like to think that ...
U
من فرض میکنم که ...
really
U
احساس میکنم
i wonder he did not catch cold
U
تعجب میکنم
i suppose so
U
گمان میکنم
I'm proud of you.
U
من بهت افتخار میکنم.
i have got him on my brain
U
همیشه به اوفکر میکنم
I am just passing through.
از اینجا عبور میکنم.
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم بفرمایید !
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .
U
وقتش که شد خبر میکنم
i wonder at him
U
از دست او تعجب میکنم
please take a seat
U
خواهش میکنم بفرمایید
I've got the munchies.
U
یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
Am I right in thinking ...
U
آیا درست فکر میکنم که ...
Am I right in assuming that ...?
U
آیا درست فرض میکنم که ...
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
my sentiment toward him
U
انچه من راجع باواحساس میکنم
i imagine he is my friend
U
من تصور میکنم او دوست من است
i imagine him to be my friend
U
من تصور میکنم که او دوست من است
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
i suspect him to be a liar
U
گمان میکنم دروغگو باشد
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
now nonsense now
U
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
Ah, what the heck!
U
اه مهم نیست!
[اه با وجود این کار را میکنم!]
I think we are out of the woods.
<idiom>
U
فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
I'm putting you through now.
U
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
I premise that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin.
U
اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
would you mind ringing
U
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
I assume that you did read this article.
U
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I'll take a leap of faith.
U
من آن را باور میکنم
[می پذیرم]
[چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
U
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
U
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
i am thankful to god
U
خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...