English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conformance U پیروی متابعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
followed U متابعت
follow U متابعت
follows U متابعت
sinicism U متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
follows U متابعت کردن دنبال کردن
follow U متابعت کردن دنبال کردن
followed U متابعت کردن دنبال کردن
imitation U پیروی
imitations U پیروی
subsequent U پیروی
sequacity U پیروی
amenableness U پیروی
following U پیروی
subjection U پیروی
conforms U پیروی کردن
sectarianism U پیروی از یک فرقه
to follow the example of U پیروی کردن از
to do after U پیروی کردن
conforming U پیروی کردن
religiousness U پیروی مذهب
go by U پیروی کردن از
pursuitmeter U پیروی سنج
orinality U پیروی ابتکار
conscientiousness U پیروی وجدان
conventionalism U پیروی از رسوم
law abidingness U پیروی قانون
faddism U پیروی از مد زودگذر
conformed U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
follows U پیروی استنباط
sensuousness U پیروی جسمانی
followed U پیروی استنباط
followed U پیروی کردن از
follow U پیروی استنباط
follow U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
listen U پیروی کردن از
follows U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
listens U پیروی کردن از
manichaeism U پیروی از دین مانی
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
islamism U پیروی از دین اسلام
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
psychologism U پیروی از اصول روانی
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
scientism U پیروی از روش علمی
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
conventionality U پیروی از سنت قدیم
probity U پیروی دقیق از اصول
Taoism U پیروی از طریقت چینی
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com