English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sectarianism U پیروی از یک فرقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
Other Matches
sect U فرقه
sects U فرقه
demomination U فرقه
sectarian U فرقه گرای
heresy U بدعتکاری فرقه
factions U انجمن فرقه
faction U انجمن فرقه
sectarianism U فرقه گرایی
sectarian U عضو فرقه
sect U فرقه مذهبی
denominationalism U فرقه گرایی
factionalism U فرقه بازی
heresies U بدعتکاری فرقه
sects U فرقه مذهبی
factionary U طرفدار یک فرقه
Mormons U فرقه مذهی مورمن
Mormon U فرقه مذهی مورمن
jacobin U راهب فرقه دومی نیکن
quakerism U معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
quietism U فرقه متصوفه اهل سکوت
Protestants U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Protestant U عضو فرقه مسیحیان پروتستان
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
jacobite U عضو فرقه راهبان دومی نیکن
Zen U فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
roundhead U نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
imitations U پیروی
imitation U پیروی
subsequent U پیروی
amenableness U پیروی
sequacity U پیروی
following U پیروی
subjection U پیروی
go by U پیروی کردن از
sensuousness U پیروی جسمانی
faddism U پیروی از مد زودگذر
law abidingness U پیروی قانون
orinality U پیروی ابتکار
pursuitmeter U پیروی سنج
follow U پیروی کردن از
religiousness U پیروی مذهب
conventionalism U پیروی از رسوم
conformance U پیروی متابعت
conscientiousness U پیروی وجدان
follows U پیروی استنباط
listening U پیروی کردن از
listens U پیروی کردن از
to do after U پیروی کردن
to follow the example of U پیروی کردن از
conforms U پیروی کردن
conformed U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
listened U پیروی کردن از
listen U پیروی کردن از
follows U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
follow U پیروی استنباط
conforming U پیروی کردن
followed U پیروی کردن از
followed U پیروی استنباط
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
manichaeism U پیروی از دین مانی
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
psychologism U پیروی از اصول روانی
scientism U پیروی از روش علمی
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
islamism U پیروی از دین اسلام
probity U پیروی دقیق از اصول
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
Taoism U پیروی از طریقت چینی
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
conventionality U پیروی از سنت قدیم
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com