Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
predestinarianism
U
پیروی از فلسفه قدری وجبری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
egoism
U
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
somewhat
U
قدری
some
U
قدری
piece
U
قدری
pieces
U
قدری
fatalistic
U
قدری
predestinarian
U
قدری
kadarite
U
قدری
nappy
U
قدری مست
something
U
تا اندازهای قدری
nappies
U
قدری مست
latish
U
قدری دیر
farther
U
بعلاوه قدری
Make some room here.
U
یک قدری اینجا جا باز کن
Give a pull at the rope .
U
سر طناب را یک قدری بکش
I'd like some small change.
من قدری پول خرد میخواهم.
Come forward a little (little bit)more.
U
یک قدری دیگه بیا جلو
he brought more money
U
قدری دیگر پول اورد
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
U
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
Lets go for a walk ( stroll) .
U
برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
Could you lend me some money ?
U
می توانی یک قدری به من پول قرض بدهی ؟
The coa is a little short in the sleeves .
U
آستین های این کت یک قدری کوتاه است
Please warm up this milk . warm and sincere greetings .
U
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
I wasnt drunk , but just tight.
U
مست نبودم فقط کله ام قدری گرم شده بود
full
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
fullest
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
imitations
U
پیروی
following
U
پیروی
sequacity
U
پیروی
amenableness
U
پیروی
imitation
U
پیروی
subsequent
U
پیروی
subjection
U
پیروی
philosophy
U
فلسفه
philosophies
U
فلسفه
conforming
U
پیروی کردن
conforms
U
پیروی کردن
faddism
U
پیروی از مد زودگذر
orinality
U
پیروی ابتکار
go by
U
پیروی کردن از
sectarianism
U
پیروی از یک فرقه
law abidingness
U
پیروی قانون
conscientiousness
U
پیروی وجدان
conventionalism
U
پیروی از رسوم
conformed
U
پیروی کردن
sensuousness
U
پیروی جسمانی
listens
U
پیروی کردن از
listening
U
پیروی کردن از
listened
U
پیروی کردن از
listen
U
پیروی کردن از
to do after
U
پیروی کردن
to follow the example of
U
پیروی کردن از
follows
U
پیروی استنباط
follows
U
پیروی کردن از
followed
U
پیروی استنباط
followed
U
پیروی کردن از
follow
U
پیروی استنباط
follow
U
پیروی کردن از
religiousness
U
پیروی مذهب
pursuitmeter
U
پیروی سنج
conformance
U
پیروی متابعت
conform
U
پیروی کردن
autonomy
U
خود پیروی
philosophy of the lyceum
U
فلسفه ارسطو
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
kant
U
فلسفه کانت
philosophy of the porch
U
فلسفه زنون
philosophy of the porch
U
فلسفه رواق
philosophy of the academy
U
فلسفه فرهنگستان
philosophism
U
فلسفه بافی
irrationalism
U
فلسفه غیرمعقول
intellectualism
U
فلسفه عقلیه
hylozoism
U
فلسفه مادی
platonism
U
فلسفه افلاطون
philosophy of the garden
U
فلسفه اپیکور
epicureanism
U
فلسفه اپیکوری
logical empiricism
U
فلسفه عملی
logical positivism
U
فلسفه عملی
personalism
U
فلسفه فردی
philosophist
U
فلسفه باف
scholasticism
U
فلسفه مدرسی
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
theory of law
U
فلسفه حقوق
philosophy of the academy
U
فلسفه افلاطون
skepsis
U
فلسفه بدبینی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
theories of punishment
U
فلسفه مجازات
philosophy of the garden
U
فلسفه باغ
utilitarianism
U
فلسفه سودجویی
yogic
U
فلسفه جوکی
nominalism
U
فلسفه صوری
platonism
U
فلسفه افلاطونی
metaphsics
U
فلسفه نظری
metagnostics
U
فلسفه ماورا
objectivism
U
فلسفه حسی
aristotlianism
U
فلسفه ارسطویی
rationalism
U
فلسفه عقلانی
accidentalism
U
فلسفه صدفی
dogmatism
U
فلسفه جزمی
accidentalism
U
فلسفه عرضی
escapism
U
فلسفه فرار
mysticism
U
فلسفه درویش ها
Taoism
U
فلسفه تائو
Marxism
U
فلسفه مارکسیست
stoicism
U
فلسفه رواقیون
pragmatism
U
فلسفه عملی
yoga
U
فلسفه جوکی
academics
U
فلسفه افلاطون
jurisprudence
U
فلسفه حقوق
predestination
U
فلسفه جبری
determinism
U
فلسفه جبری
to go by a rule
U
ازقانونی پیروی کردن
scientism
U
پیروی از روش علمی
Jungian
U
پیروی یونگ
[روانشناسی]
pursuit rotor
U
پیروی سنج چرخان
lyricism
U
پیروی از سبک اشعاربزمی
manichaeism
U
پیروی از دین مانی
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
sensationalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
sentimentalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
nudism
U
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
probity
U
پیروی دقیق از اصول
to follow in ones footsteps
U
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
Scientologist
U
پیروی دین ساینتولوژی
rotary pursuit
U
پیروی سنج چرخان
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
sentimentality
U
پیروی از عواطف واحساسات
isolationism
U
پیروی از سیاست انزوا
Taoism
U
پیروی از طریقت چینی
islamism
U
پیروی از دین اسلام
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
illuminism
U
پیروی ازفلسفه اشراقی
economic determinism
U
فلسفه جبر اقتصادی
epicureanism
U
فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
cosmism
U
فلسفه تکامل گیتی
supernaturalism
U
فلسفه ماوراء طبیعه
individualism
U
فلسفه اصالت فرد
pragmatism
U
فلسفه اصالت عمل
pragmatist
U
پیرو فلسفه عملی
cartesian
U
وابسته به فلسفه دکارت
stoic
U
پیرو فلسفه رواقیون
stoical
U
پیرو فلسفه رواقیون
peripatetic
U
وابسته به فلسفه ارسطو
skepticism
U
فلسفه شکاکی وبدبینی
naturalists
U
معتقد به فلسفه طبیعی
irrationlism
U
فلسفه غیر عقلی
positivism
U
فلسفه عملی ومثبت
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
manichaeanism
U
اصول فلسفه مانی
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
rationalist
U
معتقد به فلسفه عقلانی
good order
U
خوش ترتیب
[فلسفه]
cosmology
U
فلسفه انتظام گیتی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی نوین
transcendentalism
U
فلسفه ماوراء الطبیعه
naturalist
U
معتقد به فلسفه طبیعی
rationalism
U
فلسفه اصالت عقل
zen buddhism
U
فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
humanitarianism
U
فلسفه همنوع دوستی
gnosticism
U
فلسفه عرفانی یا روحانی
cosmologies
U
فلسفه انتظام گیتی
optimism
U
فلسفه خوش بینی
secarianism
U
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
self abandonment
U
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
classicism
U
پیروی از سبکهای یونان وروم
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
Methodism
U
پیروی از متد یا روش بخصوصی
sensualize
U
پیروی از هوای نفس کردن
lyrism
U
پیروی از سبک اشعار بزمی
latitudinarianism
U
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism
U
پیروی از روش تورم اقتصادی
specialisms
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialism
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
classicalism
U
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
consequentiality
U
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
cosmological
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
natural selection
U
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
determinism
U
فلسفه تقدیری جبر گرایی
kantian
U
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
pessimism
U
بدی مطلق فلسفه بدبینی
passivism
U
فلسفه صبر وعدم جنبش
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
platonism
U
فلسفه ایده الی شدن
pythagorean
U
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
neoplatonic
U
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
occultism
U
روش یا فلسفه رمز وسر
relativity
U
فلسفه نسبیه نسبی بودن
cosmologic
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
objectivism
U
عین گرایی فلسفه مادی
tae guk
U
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
classicize
U
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
pedantry or pedantism
U
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
literalism
U
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com