English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
westerly U باختری
westerners U باختری
western U باختری
westerns U باختری
bactrian U باختری
occidental U باختری
hesperian U باختری
occident U باختری
westerner U باختری
bactrian camel U شتر باختری
south westerly U جنوب باختری
south western U جنوب باختری
northwest U شمال باختری
southwestward U درجهت جنوب باختری
southwestwards U درجهت جنوب باختری
kultur U تمدن
civilisations U تمدن
culturing U تمدن
cultures U تمدن
culture U تمدن
civilizations U تمدن
civilization U تمدن
uncivil U بی تمدن
rugged U بی تمدن
uncivilly U بی تمدن
civilizable U تمدن پذیر
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
hun U مخرب تمدن المانی
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
decivilize U از تمدن خارج کردن
white civilization U تمدن نژاد سفید
florescence U حد اعلای تمدن یک قوم
minoan U مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
imitation U پیروی
subjection U پیروی
imitations U پیروی
sequacity U پیروی
following U پیروی
amenableness U پیروی
subsequent U پیروی
to do after U پیروی کردن
go by U پیروی کردن از
sectarianism U پیروی از یک فرقه
conform U پیروی کردن
conforms U پیروی کردن
conforming U پیروی کردن
conformed U پیروی کردن
to follow the example of U پیروی کردن از
conventionalism U پیروی از رسوم
conformance U پیروی متابعت
religiousness U پیروی مذهب
pursuitmeter U پیروی سنج
listens U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
listen U پیروی کردن از
orinality U پیروی ابتکار
conscientiousness U پیروی وجدان
sensuousness U پیروی جسمانی
law abidingness U پیروی قانون
autonomy U خود پیروی
follow U پیروی کردن از
follow U پیروی استنباط
followed U پیروی کردن از
followed U پیروی استنباط
follows U پیروی کردن از
follows U پیروی استنباط
faddism U پیروی از مد زودگذر
kultur U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
culturing U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
culture U فرهنگ
cultures U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
scientism U پیروی از روش علمی
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
conventionality U پیروی از سنت قدیم
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
islamism U پیروی از دین اسلام
Taoism U پیروی از طریقت چینی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
manichaeism U پیروی از دین مانی
psychologism U پیروی از اصول روانی
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
probity U پیروی دقیق از اصول
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
word book U فرهنگ لغات
iranism U فرهنگ ایرانی
gradus U فرهنگ عروضی
graecism U فرهنگ یونانی
walking dictionary U فرهنگ متحرک
urbiculture U شهر فرهنگ
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
wordbook U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
national culture U فرهنگ ملی
dictionary U فرهنگ لغات
ministry of education U وزارت فرهنگ
subcultures U خرده فرهنگ
lexicography U فرهنگ نویسی
dictionaries U فرهنگ لغات
folklore U فرهنگ قومی
dictionary U فرهنگ لغات
abclution U فرهنگ ناپذیری
thesaurus U فرهنگ جامع
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
acculturation U فرهنگ پذیری
class culture U فرهنگ طبقهای
subculture U خرده فرهنگ
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
armenian U فرهنگ ارمنی
subcultures U فرهنگ فرعی
educative U فرهنگ بخش
ministry education U وزارت فرهنگ
enculturation U فرهنگ اموزی
vocabulary U فرهنگ لغات
encyclopaedia U فرهنگ جامع
vocabularies U فرهنگ لغات
Arabic U فرهنگ عربی
subculture U فرهنگ فرعی
etymologicon U فرهنگ مشتقات
deculturation U فرهنگ باختگی
thesauruses U فرهنگ جامع
deculturation U فرهنگ زدایی
data dictionary U فرهنگ داده ها
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
glossary U فرهنگ لغات دشوار
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com