English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lyrical U بزمی
epulary U بزمی
festive U بزمی
madrigal U شعر بزمی
anacreontic U شعر بزمی
pindaric U شعر بزمی
madrigals U شعر بزمی
ode U قطعه شعر بزمی
odes U قطعه شعر بزمی
sestina U سبک شعر بزمی که شبیه مسدس میباشد
troubadour U شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadours U شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
rhapsodiz U اشعار
lyrics U اشعار غنائی
libretti U اشعار اپرا
poetry U اشعار نظم
indication U اشعار نشانه
lyries U اشعار غنائی
librettos U اشعار اپرا
epopee U اشعار حماسی
libretto U اشعار اپرا
libretti U کتاب اشعار اپرا
libretto U کتاب اشعار اپرا
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
librettos U کتاب اشعار اپرا
lyricist U نویسندهی اشعار غنایی
librettist U نویسنده اشعار اپرا
epos U اشعار رزمی پیشینیان
librettists U نویسنده اشعار اپرا
lyricists U نویسندهی اشعار غنایی
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
vers de societe U اشعار سبک و نغز وطعنه امیز
winged horse U شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
bardolater U شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
iambize U اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
epos U مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
goliard U دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
following U پیروی
subjection U پیروی
imitation U پیروی
subsequent U پیروی
sequacity U پیروی
amenableness U پیروی
imitations U پیروی
follows U پیروی استنباط
follows U پیروی کردن از
followed U پیروی کردن از
conventionalism U پیروی از رسوم
to follow the example of U پیروی کردن از
conscientiousness U پیروی وجدان
religiousness U پیروی مذهب
followed U پیروی استنباط
follow U پیروی کردن از
orinality U پیروی ابتکار
sensuousness U پیروی جسمانی
law abidingness U پیروی قانون
pursuitmeter U پیروی سنج
to do after U پیروی کردن
follow U پیروی استنباط
go by U پیروی کردن از
faddism U پیروی از مد زودگذر
conformance U پیروی متابعت
listen U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
conforms U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
listens U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
conforming U پیروی کردن
listened U پیروی کردن از
conformed U پیروی کردن
sectarianism U پیروی از یک فرقه
islamism U پیروی از دین اسلام
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
manichaeism U پیروی از دین مانی
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
Taoism U پیروی از طریقت چینی
scientism U پیروی از روش علمی
psychologism U پیروی از اصول روانی
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
probity U پیروی دقیق از اصول
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
conventionality U پیروی از سنت قدیم
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com