Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conventionalism
U
پیروی از رسوم
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
etiquette
U
رسوم
mores
U
رسوم
manner
U
رسوم
folklore
U
رسوم اجدادی
the old ways
U
رسوم قدیم
their customs
U
رسوم ایشان
to cling to the old ways
U
به رسوم قدیمی چسبیدن
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
unconventional
U
ازاد از قیود و رسوم
unconverti nal
U
ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization
U
هم رنگی با ایین و رسوم
conventionalization
U
توافق با ایین و رسوم
anglicising
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
provinciality
U
لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
anglicizes
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglicised
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
revivalist
U
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
to leave everything as it is
[not to change anything]
U
رسوم قدیمی را ثابت
[دست نخورده]
نگه داشتن
When in Rome, do as the Romans do!
<idiom>
U
خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
amenableness
U
پیروی
subsequent
U
پیروی
imitation
U
پیروی
imitations
U
پیروی
following
U
پیروی
subjection
U
پیروی
sequacity
U
پیروی
faddism
U
پیروی از مد زودگذر
go by
U
پیروی کردن از
sensuousness
U
پیروی جسمانی
law abidingness
U
پیروی قانون
orinality
U
پیروی ابتکار
to follow the example of
U
پیروی کردن از
to do after
U
پیروی کردن
pursuitmeter
U
پیروی سنج
religiousness
U
پیروی مذهب
followed
U
پیروی کردن از
conformed
U
پیروی کردن
conforms
U
پیروی کردن
sectarianism
U
پیروی از یک فرقه
listens
U
پیروی کردن از
listening
U
پیروی کردن از
listened
U
پیروی کردن از
listen
U
پیروی کردن از
follows
U
پیروی استنباط
follows
U
پیروی کردن از
followed
U
پیروی استنباط
conscientiousness
U
پیروی وجدان
conforming
U
پیروی کردن
conform
U
پیروی کردن
autonomy
U
خود پیروی
follow
U
پیروی کردن از
conformance
U
پیروی متابعت
follow
U
پیروی استنباط
scientism
U
پیروی از روش علمی
sensationalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
Scientologist
U
پیروی دین ساینتولوژی
to follow in ones footsteps
U
پیروی تاتقلیدازکسی کردن
nudism
U
پیروی از عقایدجماعت برهنگان
sentimentalism
U
پیروی از عواطف واحساسات
sentimentality
U
پیروی از عواطف واحساسات
Taoism
U
پیروی از طریقت چینی
to go by a rule
U
ازقانونی پیروی کردن
probity
U
پیروی دقیق از اصول
isolationism
U
پیروی از سیاست انزوا
Jungian
U
پیروی یونگ
[روانشناسی]
rotary pursuit
U
پیروی سنج چرخان
pursuit rotor
U
پیروی سنج چرخان
manichaeism
U
پیروی از دین مانی
islamism
U
پیروی از دین اسلام
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
illuminism
U
پیروی ازفلسفه اشراقی
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
lyricism
U
پیروی از سبک اشعاربزمی
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
classicalism
U
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
specialism
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialisms
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
latitudinarianism
U
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
classicism
U
پیروی از سبکهای یونان وروم
lyrism
U
پیروی از سبک اشعار بزمی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism
U
پیروی از روش تورم اقتصادی
Methodism
U
پیروی از متد یا روش بخصوصی
secarianism
U
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
self abandonment
U
افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sensualize
U
پیروی از هوای نفس کردن
predestinarianism
U
پیروی از فلسفه قدری وجبری
consequentiality
U
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
trade unionism
U
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
literalism
U
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
biblicism
U
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
classicize
U
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
teetotalism
U
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism
U
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
sacramentalism
U
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize
U
پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
naturism
U
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
westernization
U
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism
U
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon
U
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standard
U
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards
U
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school
U
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism
U
پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
route transposition
U
نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
to indulge one's passions
U
پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
platonize
U
پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
theatricalism
U
پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitates
U
پیروی کردن کپیه کردن
imitated
U
پیروی کردن کپیه کردن
imitating
U
پیروی کردن کپیه کردن
imitate
U
پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com