English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
illuminism U اشراقی
illuminato U اشراقی
illuminist U اشراقی
amenableness U پیروی
following U پیروی
subjection U پیروی
sequacity U پیروی
imitation U پیروی
subsequent U پیروی
imitations U پیروی
to follow the example of U پیروی کردن از
sectarianism U پیروی از یک فرقه
follow U پیروی استنباط
to do after U پیروی کردن
law abidingness U پیروی قانون
conforming U پیروی کردن
conformance U پیروی متابعت
conscientiousness U پیروی وجدان
sensuousness U پیروی جسمانی
conventionalism U پیروی از رسوم
pursuitmeter U پیروی سنج
faddism U پیروی از مد زودگذر
go by U پیروی کردن از
religiousness U پیروی مذهب
orinality U پیروی ابتکار
conformed U پیروی کردن
followed U پیروی کردن از
followed U پیروی استنباط
listens U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
listen U پیروی کردن از
follows U پیروی کردن از
follows U پیروی استنباط
follow U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
conform U پیروی کردن
conforms U پیروی کردن
scientism U پیروی از روش علمی
psychologism U پیروی از اصول روانی
manichaeism U پیروی از دین مانی
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
Taoism U پیروی از طریقت چینی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
islamism U پیروی از دین اسلام
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
probity U پیروی دقیق از اصول
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
conventionality U پیروی از سنت قدیم
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com