Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paean
U
پیروزی نامه
paeans
U
پیروزی نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
paean
U
پیروزی نامه نوشتن
paeans
U
پیروزی نامه نوشتن
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
victoriously
U
با پیروزی
beat
U
پیروزی
beats
U
پیروزی
conquest
U
پیروزی
victoriousness
U
پیروزی
victory
U
پیروزی
victories
U
پیروزی
conquests
U
پیروزی
achievement
پیروزی
take
U
پیروزی
scores
U
پیروزی
triumphing
U
پیروزی
triumphed
U
پیروزی
scored
U
پیروزی
triumphs
U
پیروزی
triumph
U
پیروزی
takes
U
پیروزی
win
U
پیروزی
score
U
پیروزی
wins
U
پیروزی
wins
U
پیروزی برد
win
U
پیروزی برد
triumphal
U
حاکی از پیروزی
garrison finish
U
پیروزی غیرمنتظره
conquers
U
پیروزی یافتن بر
victory day
U
روز پیروزی
victory stele
U
لوح پیروزی
V-signs
U
علامت پیروزی
win on points
U
پیروزی با امتیاز
winnable
U
شایسته پیروزی
V-sign
U
علامت پیروزی
nike
U
الهه پیروزی
trophy
U
نشان پیروزی
success
U
پیروزی نتیجه
conquering
U
پیروزی یافتن بر
conquer
U
پیروزی یافتن بر
secure of victory
U
مطمئن به پیروزی
steal
U
پیروزی غیرمنتظره
steals
U
پیروزی غیرمنتظره
triumphal cloumn
U
برج پیروزی
v day
U
روز پیروزی
trophies
U
یادگاری پیروزی
trophies
U
نشان پیروزی
trophy
U
یادگاری پیروزی
successes
U
پیروزی نتیجه
triumphantly
U
فاتحانه فریاد پیروزی
achievements
U
پیروزی کار بزرگ
pull it out
U
پیروزی در واپسین لحظات
sudden victory
U
پیروزی در وقت اضافی
triumphant
U
فاتحانه فریاد پیروزی
win by knockout
U
پیروزی با ناک اوت
pewter
U
جام پیروزی جایزه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
palm
U
نخل خرما نشانه پیروزی
win by retirement
U
پیروزی با کنار رفتن حریف
pyrrhic victory
U
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
shut out
U
مانع پیروزی حریف شدن
save the day
<idiom>
U
به پیروزی وموفقیت دست یافتن
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
palms
U
نخل خرما نشانه پیروزی
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
edge
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edges
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
turn the tide
<idiom>
U
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt
U
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
outrun
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
outruns
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
die
U
ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
manifest
U
نامه
breve
U
نامه
carrier
U
نامه بر
epistles
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
carriers
U
نامه بر
post boy
U
نامه بر
manifests
U
نامه
manifesting
U
نامه
manifested
U
نامه
epistle
U
نامه
letter
U
نامه
letters
U
نامه
deed of conveyance
U
صلح نامه
letter of indemnity
U
غرامت نامه
escape chit
U
امان نامه
epistoler
U
نامه نویس
decameron
U
داستان نامه
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
deed of transfer
U
انتقال نامه
deed of sale
U
بیع نامه
deed of gift
U
هبه نامه
deed of endowment
U
وقف نامه
demand note
U
مطالبه نامه
formulary
U
دستور نامه
leter of condolenee
U
تعزیت نامه
leetter writing
U
نامه نگاری
guaranty
U
ضمانت نامه
lease contract
U
اجاره نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
l/c
U
اعتبار نامه
letter book
U
رونوشت نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
letter of a
U
اطلاع نامه
letter of a
U
اگاهی نامه
gender tree
U
شجره نامه
letter no
U
نامه شماره 5
letter missive
U
امر نامه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
testimonial
U
گواهی نامه
testimonial
U
تصدیق نامه
testimonials
U
گواهی نامه
testimonials
U
تصدیق نامه
rental
U
اجاره نامه
full power of attorney
U
وکالت نامه
certificate of authority
U
وکالت نامه
acknowledgment
U
شهادت نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
treaty
U
موافقت نامه
treaty
U
عهد نامه
warrant of attorney
U
وکالت نامه
power of procuration
U
وکالت نامه
power of authority
U
وکالت نامه
herbal
U
گیاه نامه
open letter
U
نامه سر گشاده
open letters
U
نامه سر گشاده
protocol
U
پیوند نامه
power of attorney
U
وکالت نامه
protocols
U
پیوند نامه
letter of attorney
U
وکالت نامه
treaties
U
عهد نامه
treaties
U
موافقت نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
circular letter
U
نامه اداری
collins
U
نامه پر سود
concession deed
U
امتیاز نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concordat
U
موافقت نامه
corrigenda
U
غلط نامه
bylaws
U
ایین نامه
bill of divorce
U
طلاق نامه
bill of exception
U
اعتراض نامه
bill of indicment
U
ادعا نامه
bill of lading
U
بار نامه
bill of sale
U
بیع نامه
billet doux
U
نامه عاشقانه
by low
U
ایین نامه
byelaw
U
ایین نامه
bylaw
U
ایین نامه
credential
U
استوار نامه
letter of recommendation
U
سفارش نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
stemma
U
نسب نامه
surety bond
U
تضمین نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
swearing formula
U
قسم نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
sylva
U
درخن نامه
road book
U
راه نامه
pursuivant
U
نامه رسان
questionary
U
پرسش نامه
recognizance
U
تعهد نامه
recognizance
U
التزام نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
tenency agreement
U
اجاره نامه
the original letter
U
عین نامه
word hoard
U
لغت نامه
wordbook
U
واژه نامه
Letter of recommendation.
U
توصیه نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com