English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
victory U پیروزی
score U پیروزی
wins U پیروزی
victoriousness U پیروزی
victoriously U با پیروزی
beats U پیروزی
beat U پیروزی
victories U پیروزی
achievement پیروزی
take U پیروزی
takes U پیروزی
triumph U پیروزی
triumphed U پیروزی
triumphing U پیروزی
conquests U پیروزی
triumphs U پیروزی
scored U پیروزی
scores U پیروزی
conquest U پیروزی
win U پیروزی
v day U روز پیروزی
success U پیروزی نتیجه
victory day U روز پیروزی
trophy U نشان پیروزی
trophy U یادگاری پیروزی
trophies U نشان پیروزی
trophies U یادگاری پیروزی
winnable U شایسته پیروزی
win on points U پیروزی با امتیاز
successes U پیروزی نتیجه
victory stele U لوح پیروزی
V-sign U علامت پیروزی
steals U پیروزی غیرمنتظره
steal U پیروزی غیرمنتظره
triumphal U حاکی از پیروزی
conquer U پیروزی یافتن بر
paeans U پیروزی نامه
conquering U پیروزی یافتن بر
paean U پیروزی نامه
wins U پیروزی برد
nike U الهه پیروزی
triumphal cloumn U برج پیروزی
garrison finish U پیروزی غیرمنتظره
conquers U پیروزی یافتن بر
secure of victory U مطمئن به پیروزی
V-signs U علامت پیروزی
win U پیروزی برد
triumphantly U فاتحانه فریاد پیروزی
achievements U پیروزی کار بزرگ
paeans U پیروزی نامه نوشتن
pewter U جام پیروزی جایزه
pull it out U پیروزی در واپسین لحظات
paean U پیروزی نامه نوشتن
triumphant U فاتحانه فریاد پیروزی
win by knockout U پیروزی با ناک اوت
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
save the day <idiom> U به پیروزی وموفقیت دست یافتن
shut out U مانع پیروزی حریف شدن
palms U نخل خرما نشانه پیروزی
palm U نخل خرما نشانه پیروزی
occupation authority U اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
win by retirement U پیروزی با کنار رفتن حریف
edge U پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges U پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
head hunt U بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
turn the tide <idiom> U چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
outrunning U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
Vistory was dearly bought . U پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
die U ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
surplus U اضافی
redundant U اضافی
overflows U اضافی
extensions U اضافی
excesses U اضافی
excess U اضافی
extension U اضافی
accessional U اضافی
overflow U اضافی
supplementary U اضافی
overflowed U اضافی
overtime U اضافی
floating U اضافی
surplusage U اضافی
access U اضافی
accesses U اضافی
accessing U اضافی
unduly U اضافی
de trop U اضافی
plus U اضافی
additional U اضافی
paragogic U اضافی
supplemantary U اضافی
relative U اضافی
surpluses U اضافی
accessed U اضافی
supernumerary U اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
excess load U بار اضافی
excess price U قیمت اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
days of grace U مهلت اضافی
end cell U پیل اضافی
adscript U یادداشت اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
excess length U طول اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
adduct U ترکیب اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
regulating cell U پیل اضافی
additional score U نمره اضافی
aditional service U سرویس اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
superimposed U اتش اضافی
overcharge U هزینه اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
extra current U جریان اضافی
overcharged U هزینه اضافی
extra cost U هزینه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
excess stock U مواد اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
surtax U مالیات اضافی
sudden-death U وقت اضافی
addition record U رکورد اضافی
excess profit U سود اضافی
further U اضافی زائد
furthered U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
furthers U اضافی زائد
overcharges U هزینه اضافی
extra premium U پاداش اضافی
extra time U وقت اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra period U وقت اضافی
sudden death U وقت اضافی
excess supply U عرضه اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
over U گذشته اضافی
over- U گذشته اضافی
overtime U ساعات اضافی
flab U گوشت اضافی
padding U متن اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
surplus water U ابهای اضافی
surplus value U ارزش اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus production U تولید اضافی
bonus U پرداخت اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharges U نرخ اضافی
surcharge U هزینه اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
barrages U وقت اضافی
poundage U هزینه اضافی
postiche U متن اضافی
excess pressure U فشار اضافی
overloaded U بار اضافی
surplus material U ماده اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
supplementary U اضافی مکمل
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
barrage U وقت اضافی
redundant equation U معادله اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
overtime U وقت اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com