English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
old womanishness U پیرزن صفتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beldame U پیرزن
beldam U پیرزن
carling U پیرزن
old woman U پیرزن
old women U پیرزن
crones U پیرزن فرتوت
old womanish or manly U پیرزن صفت
crone U پیرزن فرتوت
hag fish U پیرزن زشت
harridan U پیرزن زشت
adjectival U صفتی
epithetical U صفتی
womanishness U زن صفتی
effeminacy U زن صفتی
devilishness U شیطان صفتی
hokeypokey U میمون صفتی
impishness U شیطان صفتی
kingliness U شاه صفتی
monkeyishness U میمون صفتی
mannishness U مرد صفتی
wolfishness U گرگ صفتی
foxiness U روبه صفتی
fiendishness U شیطان صفتی
apishness U میمون صفتی
bestiality U حیوان صفتی
baboonery U میمون صفتی
cattiness U گربه صفتی
felinity U گربه صفتی
guile U روباه صفتی
piggishness U خوک صفتی ناپاکی
technician U شخص متخصص در امور صفتی
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
infernality U دیو خویی شیطان صفتی
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com