English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
around U پیرامون دراطراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circa U دراطراف
he looked about U دراطراف
anent U دراطراف
circumlunar U دراطراف ماه
epistyle U گچ بری دراطراف در
kick around <idiom> U دراطراف دراز کشیدن
circumfluent U جاری شونده دراطراف
periodontal U واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
boulevards U خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevard U خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
ambient water U ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
perimeter U پیرامون
ambit U پیرامون
absis U پیرامون
perimeters U پیرامون
outline U پیرامون
outlined U پیرامون
outlines U پیرامون
outlining U پیرامون
circumference U پیرامون
circumferences U پیرامون
peripheries U پیرامون
periphery U پیرامون
circuity U پیرامون
circumnavigate U پیرامون پیمودن
space current U جریان پیرامون
outlined U خلاصه پیرامون
outlines U خلاصه پیرامون
outline U خلاصه پیرامون
periscope U پیرامون بین
outlining U خلاصه پیرامون
perimeter U پیرامون محیط
periscopes U پیرامون بین
perimeters U پیرامون محیط
have to do with <idiom> U پیرامون موضوعی بودن
the four seas U دریاهای پیرامون بریتانیا
perigynous U واقع در پیرامون مادگی یاتخمدان
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
to skirt a camp U از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
retention area U قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
my fancy plays round that idea U خیال من همواره در پیرامون این موضوع سیر میکند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
about U پیرامون دور تا دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com