English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eustachian U پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallopian U پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
miasmatic U پیداشده ازدمه بد بو
hepatogenous U پیداشده درجگر
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
gamogenetic U پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
fortuitism U اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
fortuist U کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
Italians U ایتالیایی
marchesa U زن ایتالیایی
Italian U ایتالیایی
sbirro U پاسبان ایتالیایی
bocci U بولینگ ایتالیایی
italianize U ایتالیایی کردن
foxtail millet U ارزن ایتالیایی
italianism U ایتالیایی مابی
Italianate U سبک معماری ایتالیایی
italicism U عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
leghorn U کلاه سبدی ایتالیایی
spaghetti western U فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
spaghetti westerns U فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
malpighian U وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
giuoco piano U جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
Pre-Raphaelite U هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
Pre-Raphaelites U هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
grappa U نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی
irredentism U سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
spumoni U بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumone U بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
pompeian U وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
machiavellism U اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
medical officer U پزشک
practitioner U پزشک
interne U پزشک
doc U پزشک
docs U پزشک
medical man U پزشک
practitioners U پزشک
medical officer U سر پزشک
master physician U سر پزشک
physicians U پزشک
chiropodists U پزشک پا
chiropodist U پزشک پا
medic U پزشک
physician U پزشک
aesculapian U پزشک
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
medical examiner U پزشک قانونی
general practitioner U پزشک عمومی
oculist U چشم پزشک
practitioner U دندان پزشک
psychopathist U پزشک دیوانگان
medico legal examiner U پزشک قانونی
certificate of a doctor U گواهی پزشک
doctor-to-be U پزشک آینده
aurist U پزشک گوش
oculists U چشم پزشک
practitioner U دام پزشک
house physician U پزشک مقیم
surgeon general U پزشک ارشد
practitioners U دندان پزشک
practitioners U دام پزشک
medico U پزشک طبیب
family doctors U پزشک خانواده
family doctor U پزشک خانواده
farriers U دام پزشک
farrier U دام پزشک
mad doctor U پزشک دیوانگان
doctors U پزشک دکتر
medicine man U پزشک قبیله
ophthalmologist U چشم پزشک
physician in attendance U پزشک معالج
a fake doctor U پزشک قلابی
doctoring U پزشک دکتر
doctored U پزشک دکتر
surgeons U پزشک جراح
doctor U پزشک دکتر
surgeon U پزشک جراح
doctor to the company U پزشک شرکت
neuropathist U پزشک اعصاب
alienist U پزشک دیوانگان
general practitioner U پزشک بیماریهای عمومی
to take medical advice U با پزشک مشورت کردن
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
psychiater U پزشک ناخوشی دماغی
esculapian U وابسته به دارگونه طب پزشک
syrinx U استاخ پزشک ایطالیایی
neuropsychiatrist U پزشک اعصاب و روان
physician in ordinary U پزشک رسمی یا همیشگی
extern U کمک پزشک روزانه
practician U پزشک دست در کار
obstetrician U پزشک متخصص زایمان
pediatrician U پزشک متخصص اطفال
medicaster U پزشک زبان باز
internist U پزشک امراض داخلی
obstetricians U پزشک متخصص زایمان
lay analyst U روانکاو غیر پزشک
the doctor ordered an ointment U پزشک مرهم تجویز کرد
interns U انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning U انترن پزشک مقیم بیمارستان
flight surgeon U افسر پزشک نیروی هوایی
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
anesthetist U پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
intern [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
Foundation [junior] house officer [British English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
intern U انترن پزشک مقیم بیمارستان
woman doctor U پزشک زن حکیم خانم طبیبه
first year resident [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
He's not suited for a doctor. U او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
accoucheur U پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
to take the pill [to be on the pill] [to go on the pill] U قرص خوردن [طبق دستور از پزشک]
surgeon general U رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll . U حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
residency U اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
take medical a U به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
unless otherwise prescibed [by the doctor] U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
pierrots U دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrot U دلقک صامت ایتالیایی دلقک
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
pathologist U پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists U پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
perprep U توسط
care of U توسط
c/o U توسط
via U توسط
by favour of U توسط
per U توسط
by convention U توسط کنوانسیون
top-level U توسط افراد عالیرتبه
machine readable U خواندنی توسط ماشین
machine recognization U بازشناختی توسط ماشین
radiocast U توسط رادیو گستردن
compression ingition U احتراق توسط فشار
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
default by the principal U نکول توسط واگذارنده
powder cutting U برش توسط شعله
computer numerical control U کنترل عددی توسط کامپیوتر
lift-off U تخلیه کشتی توسط جرثقیل
equips U مین توسط ماشین یا وسایل
user supplied U تامین شده توسط کاربر
documenting U پردازش متن توسط کامپیوتر
equipping U مین توسط ماشین یا وسایل
documented U پردازش متن توسط کامپیوتر
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
computer flicks U فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
eolian U خراب شده توسط باد
electrothermic U وابسته به ایجادحرارت توسط برق
electrothermal U وابسته به ایجادحرارت توسط برق
equip U مین توسط ماشین یا وسایل
distributed flood ligh system U روشنائی کلی توسط پروژکتور
driven U انجام شده توسط چیزی
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
FMS U یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر
adp U پردازش داده توسط کامپیوتر
document U پردازش متن توسط کامپیوتر
mails U ارسال چیزی توسط پست
machine sensible U قابل درک توسط کامپیوتر
generating U تولید شده توسط کامپیوتر
machine readable information U اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
machine readable U قابل خواندن توسط ماشین
generate U تولید شده توسط کامپیوتر
confiscation U مصادره و ضبط توسط دولت
confirmed by documents <adj.> U تایید شده توسط اسناد
Ships from and sold by Amazon U فروش و ارسال توسط آمازون
generates U تولید شده توسط کامپیوتر
magnetic delay U تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
user defined U تعریف شده توسط کاربر
residual thrust U تراست تولیدشده توسط موتورجت
generated U تولید شده توسط کامپیوتر
market acceptance U پذیرش کالا توسط بازار
monitor U تولید شده توسط کامپیوتر
monitored U تولید شده توسط کامپیوتر
monitors U تولید شده توسط کامپیوتر
mail U ارسال چیزی توسط پست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com